نقد انیمه اتک آن تایتان | نقد و بررسی کامل انیمه Attack on titan
نیمه دوم انیمه Attack on titan را میتوان حساس ترین بخش این مجموعه تا به امروز دانست.هاجیمه ایسایما, نویسنده انیمه Attack on titan در دل میدان نبرد شخصیت ها را سرشار از احساسات و دگرگونی ها میکند و سپس با نابود کردن این احساسات دنیایی را نشان میدهد که جنگ و کینه از آنان سلب کرده است. به همین علت میتوان از این نیمه به عنوان یک اثر ضد جنگ به تمام معنا نام برد که از کلیشه های شونن فاصله میگیرد . با ویولت گیمرز در نقد انیمه اتک آن تایتان و نقد فصل چهارم اتک آن تایتان همراه باشید.
توجه این مقاله بخش هایی از فصل چهارم انیمه را اسپویل میکند.
زیباتر از گذشته!!
درست در همان دقایق ابتدایی قسمت Judgment میتوان شاهد پیشرفت بصری و انیمیشن های این نیمه نسبت به نیمه قبلی بود.موردی که در قسمت های بعدی نیز نمایان است و حتی در برخی از لحظات تشخیص بین Cgi و دو بعدی سخت میشود.
اما باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که استدیو Mappa که وظیفه تولید این فصل را بر عهده دارد همچنان ضعف هایی را در این زمینه مانند کاهش سرعت از خودش نشان میدهد.گویا اینکه فشار زمانی همچنان بر دوش این استدیو سنگینی میکند. اما همچنان در این زمینه عملکرد قابل قبولی را از این استدیو شاهد هستیم.
نقد انیمه Attack on titan
غم انگیز تر از همیشه!!
نیمه دوم فصل چهارم انیمه attack on titan در لحظه ای شروع میشود که هانجی بدن نیمه جان لیوای را در آغوش گرفته است. دگر چه چیزی میتواند بدتر از این برای طرفداران این شخصیت محبوب باشد؟
چهره مات و مبهوت هانجی و بارش شدید باران, غم و فضای سنگین حاکم بر این صحنه را دو چندان میکند.در حالی که یگریست ها برای اطمینان از مرگ لیوای سعی بر این دارند تا به او شلیک کنند. فرمانده هانجی که همچنان در شوک است، با ارائه توضیحاتی از وضعیت بد بدن کاپیتان لیوای سعی دارد,تا آنان را از این امر منصرف کند.این تلاش هانجی میتواند نشان دهد که امید او از زنده ماندن لیوای هنوز قطع نشده است. پس ما هنوز میتوانیم به بازگشت کاپیتان لیوای امید داشته باشیم.
ابرهای تیره!!
بارش باران در آثار بسیار زیادی همواره نشانگر غم و اندوه بوده است و با لحظه مورد نظر ما نیز همخوانی زیادی دارد.اما به ناگهان یک چیز تغییر میکند,با بازگشت زیک ابرهای تیره آسمان کنار میروند و روشنایی همه جا را فرا میگیرد.حتی دوربین نیز اشاره مستقیم به قطع شدن باران دارد.در این هنگام زیک حالت معنوی گونه ای میگیرد و حتی خودش و متخصص تایتان ها یعنی هانجی نیز نمیتوانند هیچگونه توضیحی برای بازگشت او در بین بخارهای تایتان بیاورند.اما در هر صورت ورود زیک همان گونه که ابرهای سیاه آسمان را به کنار زد,موجبات فرار هانجی و لیوای را نیز فراهم میکند. با نقد انیمه Attack on titan با ویولت گیمرز همراه باشید.
نقد انیمه اتک آن تایتان
در حالی که در درون شهر شاهد نبرد عظیمی بین تایتان ها هستیم و اولین استفاده ارن از قدرت تایتان پتک را میبینیم,در آن طرف و در زندان شاهد مجادله ای بین دوستان ارن یعنی میکاسا,آرمین,جان و کانی هستیم, مجادله ای که شک و تردید و موضع آنان نسبت به ارن را مورد بررسی قرار میدهد.
یکی از ویژگی های شخصیت آرمین در انیمه Attack on titan قدرت سخنرانی بالای اوست,همان گونه که در فصل اول توانست به کمک این ویژگی خود فرمانده پیکسیس را متقاعد به زنده نگه داشتن ارن کند,در این لحظه نیز با این ویژگی دوستانش را متقاعد به کمک کردن به ارن میکند.
در واقع باور آرمین به دوست دوران کودکی خود یعنی ارن همچنان پابرجاست.اما برخلاف آرمین پایه های تردید میکاسا نسبت به ارن در حال شکل گرفتن قرار دارد، حتی او شالی که ارن در هنگام نجات دادنش از دست آدم ربایان به او داده بود را کنار میگذارد، شالی که سمبولی از نماد رابطه ارن و میکاسا است.
یلنا و زیک!!
در حالی که ارن توسط راینر و گالیارد در تنگنا قرار گرفته,زیک با ورودش باری دگر به مانند یک ناجی ابرهای ناامیدی بر سر پردایس را کنار میزند.این اولین باری نیست که زیک به یلنا در اوج نااميدي امید میدهد، او در گذشته و در هنگامی که یلنا و افرادش در خطر مرگ بودند نیز آن ها را نجات داده بود . به همین علت است که با حضور دوباره اش و دیدن ناجی بودن او یلنا از خود حالت های مذهبی گونه نشان میدهد, زیک برای او به مانند یک قدیس و ناجی است.
عاشقی در دل میدان نبرد!!
با اینکه استدیو Mappa در این لحظات انیمیشن و ترکیب صدای فوق العاده ای را در نبرد تایتان ها به نمایش میگذارد, اما نکته ای که باعث میشود انیمه Attack on titan به یک اثر غیر کلیشه ای تبدیل شود هنگامی است که در دل میدان نبرد شخصیت ها سرشار از احساسات میشوند و در اوجشان این احساسات نابود میشود!!.
درست از نقطه ای که فرمانده نایل با فالکو بر سر بزرگترین آرزویش یعنی صحبت با دخترش قبل از اینکه فریاد زیک او را به تایتان تبدیل کند گفتگو میکند,تمام احساسات به درون اثر تزریق میشود.
فالکو تحت تاثیر سخنان فرمانده نایل تصمیم میگیرد تا قبل از اینکه دیر شود چیزی که بر دلش سنگینی میکند را به گبی ابراز کند,گبی ناگهان عشق فالکو را در میابد و در بعدش تحت سخنان خانواده ساشا دیوار تردیدش فرو میریزد و به زبان میگوید در اینجا هیچ هیولایی نیست!! اما در لحظاتی بعد تحت تاثیر سخنان کایا این بار تجسمی از خشم و نفرت گذشته خود را در او میبیند.
نابودی احساسات!!
فالکو و کولت دو برادر بعد از دوری بسیار بلاخره همدیگر را ملاقات میکنند. میکاسا و آرمین در حال مبارزه و سعی بر باور داشتن به ارن هستند. در واقع ما دنیایی را مشاهده میکنیم که جنگ از آنان سلب کرده است.دنیایی که در آن جنگ بزرگترین مانع سر راه آرزوها و خواسته هایشان است.به این شکل است که هاجیمه ایسایاما چهره مخرب جنگ را نمایان میکند.
این چهره مخرب باید هر چه سریع تر پایان یابد و این دلیلی است که زیک مجبور به استفاده از فریاد میشود,دلیلی است که گبی در حالی که باری دگر مرگ دوستانش را به چشم میبیند به ارن شلیک میکند, دلیلی است که راینر از ارن میخواهد به این ماجرا پایان دهد.در واقع هدف هر شخصیت انیمه attack on titan پایان جنگ به روش خودشان است. با نقد انیمه اتک آن تایتان یا نقد فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان با ویولت گیمرز همراه بمانید.
در میان خاطرات
بعد از شلیک گبی به ارن باوجود جدا شدن سر ارن زیک موفق با تماس با ارن میشود.سپس آن ها خود را در مکانی میابند که گذر زمان در آن اهمیتی نداشته و یمیر بنیان گذار در آن حضور دارد,همچنین بلاخره متوجه میشویم که هدف ارن همکاری با زیک در نابود سازی نسل الدیا نیست
این سفر به خاطرات باعث میشود که ما به یکی از بزرگترین پلات توییست های انیمهAttack on titan پی میبریم,یعنی قدرت تایتان مهاجم!!
به طور کل هر فردی که به یک تایتان دست پیدا میکند توانایی دیدن خاطرات صاحب قبلی تایتان را نیز دارد,اما قدرت تایتان مهاجم در این است که فرد کنترل کننده توانایی دیدن خاطرات صاحب آینده تایتان مهاجم را نیز دارد.اما با جمله گریشا وقتی که خطاب به ارن میگوید چرا همه چیز را نشانم نمیدهی ما متوجه این میشویم که صاحب قبلی به طور کامل توانایی دیدن خاطرات آینده را ندارد.بلکه او فقط خاطراتی را میبیند که صاحب آینده تایتان برای او ارسال میکند.در واقع قدرت ارن سفر در زمان نیست. بلکه او با کنترل خاطراتی که به گریشا میفرستد.میتواند بر گذشته تاثیر بگذارد، درست به مانند وقتی که خاطرات آرمین و میکاسا را برای کروگر فردی که تایتان مهاجم را قبل از گریشا داشت ارسال میکرد.
پس در نتیجه میتوان اینطور گفت که فردی که آخرین صاحب تایتان مهاجم است بیشترین کنترل را بر افراد قبل از خود دارد,نکته قابل توجه در اینجا این است که ما تا به امروز نشانی از صاحب بعدی تایتان یعنی فردی که خاطراتی را برای ارن ارسال کند نبوده ایم, که خود میتواند این احتمال را بسازد که ارن آخرین فردی است که تایتان مهاجم را در اختیار دارد.
پدر و پسر
این سفر در خاطرات برای زیک هم نقش مهمی را ایفا میکند. زیرا او بعد از سال ها پدری را میبیند که همیشه نگاه منفی به او داشته است. اما زمانی که پدرش را درمانده و در آغوش خود میبیند اشک از چشمانش سرازیر میشود و حتی خودش را بسیار شبیه به او میبیند . به این علت که هر دوی آنان بخاطر ارن تحت شرایطی خاص مجبور به گرفتن تصمیماتی سخت بودن همان گونه که گریشا کودکان را قتل عام کرد، زیک نیز با فریادش فالکو را تبدیل و برادرش یعنی کلت را به کشتن داد.
2000 سال قبل!!
بعد از خارج شدن ارن و زیک از خاطرات,در پی تلاش زیک برای عملی کردن خواسته اش یعنی جلوگیری از فرزندآوری نژاد الدیا, ارن برای مانع شدن از این اتفاق مجبور میشود دستان خود را قطع کند تا خود را به یمیر برساند.
در فلش بک زندگی یمیر ما سری به زندگی اولین انسانی که تبدیل به تایتان شد میزنیم.یمیر دختر ساده و روستایی بوده است.که پس از حمله به روستایش توسط الدیا به بردگی کشیده میشود.
یکی از مشکلات شخصیت یمیر در این است که در اینجا به جای شخصیت پردازی صحیح و کامل ما تنها اشارات و نمادهایی را از حالات احتمالی او میبینیم.
در جستجوی عشق
مانند زمانی که در روستا ازدواج مابین دو زوج را میبیند و این احتمال را مطرح میکند که هدف او در زندگی تنها تجربه عشق است و یا در هنگامی که برای اولین بار با موجودی که او را تبدیل به تایتان میکند ارتباط برقرار میکند, ما هیچ چیز از تامل یمیر با این تغییر بزرگ در زندگی اش مشاهده نمیکنیم, و تنها لحظات سریعی را شاهد هستیم که از این قدرت برای خواسته های شاه استفاده میکند.
یمیر با استفاده از قدرت جدیدش سایه بردگی را از خود دور میکند و بلاخره کسی در زندگی به او اهمیت میدهد.اما شاه بعد از آن نیز نگاه اش به یمیر تغییر نکرده است.یمیر همچنان در نزد پادشاه بعنوان ابزاری در جهت گسترش قلمروی اش دیده میشود و به او بی اعتنایی میکند. یمیر حتی حاظر است جانش را برای او فدا کند، ولی پادشاه هنگامی که یمیر را غرق در خون میبیند باز او را برده خطاب میکند، این برده خطاب کردن باعث میشود که یمیر از قدرت ترمیم تایتاتی خود استفاده نکند، زیرا در دنیایی که برده باشد نمیتواند زندگی کند.
ماریا,رز و سینا
بعد از مرگ یمیر پادشاه بدن او را به سه دخترش یعنی ماریا,رز وسینا میخوراند تا به عنوان آخرین وصیتش از آنان بخواهد تا برای حفظ پادشاهی اش نسل تایتان ها را ادامه دهند. آخرین وصیت پادشاه آخرین دستور دریافتی یمیر از اربابش نیز هست. به همین علت است که او همانند زمان بردگیش سطل های خاک را جا به جا میکند. تا بتواند تایتان ها را از آن طریق بسازد.با نقد انیمه اتک آن تایتان یا نقد فصل چهارم اتک آن تایتان با ویولت گیمرز همراه باشید.
آزادی!!
یمیر از زیک فردی که دارای خون پادشاهی است روی برمیگرداند و قدرت خود را در اختیار ارن قرار میدهد اما به چه علت؟
بهترین جواب را میتوان اینگونه بیان کرد که زیک از همان ابتدای ملاقات با یمیر با کمک خون پادشاهی که دارد، با امر و نهی کردن همانند یک برده با یمیر رفتار میکند، یعنی حتی زیک هم به یمیر به چشم یک ابزار نگاه میکند,اما ارن بجای دستور دادن به یمیر به او حق انتخاب میدهد و اجازه میدهد که خودش تصمیم بگیرد.اینگونه یمیر بعد از دو هزار سال بردگی دوباره فردی را میبیند که به او اهمیت میدهد و به او بعنوان یک ابزار نگاه نمیکند.
در مجموع با اینکه این بک استوری اطلاعات جالبی را به ما میدهد اما در موارد بسیاری گنگ و نامفهموم باقی میماند. این اتفاق باعث میشود که ما به یمیر بعنوان یک شخصیت احساس نزدیکی نکنیم
بعد از اهدا کردن قدرت تایتان مادر به ارن رامبلینگ توسط ارن تکمیل میشود, حال در طی سخنرانی او با هدفش نیز آشنا میشویم,نابود کردن کل دنیا بجز جزیره پردایس!!پس حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم واکنش میکاسا,آرمین و بقیه دوستان ارن نسبت به این تصمیم او چیست و چه برخوردی با این موضوع دارند.
نقد انیمه Attack on titan
شاید ارن با تکمیل کردن خواسته خود توانسته باشد نیروهای مهاجم مارلی را از جزیره پردایس دور کند. اما این عمل او نتوانسته است موجب فروکش کردن آتش جنگ در درون جزیره شود. انیمه اتک آن تایتان در قسمت های بعد از رامبلینگ با ایجاد اتمسفری که ناامیدی و هرج و مرج درون شهر را بازتاب میکند موضع شخصیت هایش را نسبت به اتفاقات پیش رو و بخصوص شخصیت ارن میسنجد.
در حقیقت یکی از ویژگی های مثبتی که انیمه در طی این قسمت ها از آن نهایت بهره را میبرد. همین اتمسفری است که با رنگ های قرمز و تیره شکل و شمایلی آخرالزمانی به اثر میدهد. فضاسازی که به وضعیت درون شهر و شخصیت هایش نیز همخوانی کامل دارد. شخصیت هایی که با ناامیدی و تردید و شهری که با هرج و مرج دست و پنجه نرم میکنند. مانند ناامیدی راینر از شکستش و یا ناامیدی گبی از عاجز بودنش در پیدا کردن فالکو و یا نجات والدینش از دست فاجعه ای که بزودی بر روی سرشان خراب میشود. همچنین در جبهه مخالف این دو نیز میتوان این موارد را مشاهده کرد. مانند نبرد با تایتان ها که همچنان به مانند فصل های ابتدایی بر سر جای خود باقی مانده است. یا اختلافات داخلی بین یگریست ها و مخالفانشان، یا اختلافاتی که بین کنی و دوستانش بوجود آمده است.
در حقیقت اختلافات و طمعی که در درون شخصیت ها وجود دارد باعث این میشود که جنگ همان گونه بمانند فصل های ابتدایی انیمه ادامه یابد.
اختلافات قدیمی
اما یکی از تشابهات موجود در خلال این قسمت ها اتحاد و برطرف شدن اختلافات قبلی در میان شخصیت ها است. به مانند اتحاد دوباره فرمانده و سربازانش در اوج ناامیدی آنان یا اتحاد دوباره گبی و کایا که به مانند مورد قبلی در اوج ناامیدی کایا رقم میخورد. این اتحادات و موقعیت هایی که شخصیت ها را منجر به تصمیم گیری میکند رفته رفته نشان میدهد که ایسایاما تنها راه رفع این ناامیدی و هرج و مرج را برطرف کردن اختلافات و در واقع اتحاد میداند. همچنین ایسایاما در دل هر شخصیت انگیزه و هدفی را برای بقا و ادامه مبارزه بوجود می آورد. مانند گبی و آنی که در آن سوی دریا فردی را چشم به انتظار دارند. و یا آرمین و جان که به تدریج باورشان نسبت به ارن رنگ میبازد و در شرایط یک تصمیم گیری قرار میگیرند.
یکی از این لحظات لحظه ای است که جان از اتحاد ارن و فلوک از ماه ها قبل خبردار میشود. یعنی اینگونه بنظر میرسد که ارن فلوک را فرد مناسب تری نسبت به آنان در اعتماد کردن دانسته است. همچنین با پیشنهاد دوباره فلوک به او مبنی بر اینکه همان گونه که میخواست میتواند به نیروهای شهری ملحق شود او به مانند فصل های ابتدایی در بین یک دوراهی قرار میگیرد. یعنی انتخاب بین آرزوهای خودش و یا نجات بشریت، بشریتی که این بار ابعاد گسترده تر و بیرون از مرزهای جزیره دارد.
اتحادات سرسری
البته باید گفت که برخی از این اتحادات و تصیمات بسیار سرسری و به دور از پرداخت کافی است. مانند اتحاد کایا و گبی که تنها در کسری از ثانیه رقم میخورد و یا نطق های آرمین بر سر اینکه از جنگ دوباره با راینر و تایتان ارابه هراس دارد. که در شرایطی که راینر و بقیه دوستانش در فروپاشی کامل به سر میبرند کمی به دور از باور است. با نقد انیمه اتک آن تایتان و یا نقد فصل چهارم اتک آن تایتان با ویولت گیمرز همراه باشید.
این مقاله بر اساس شش قسمت ابتدایی این نیمه نوشته است و ادامه آن نیز بزودی منتشر خواهد شد.
مرسی بابت این نقد جذاب و جامع
این پنج اپیزود اوج داستانگویی این شاهکار بود و بعد از این شاهد دو دستگی هایی خواهیم بود
اما اون چه که مهمه اینه که این پارت تو تاریخ جاودان شد و دست مریزاد به مپا بابت اثر نهایی، برخلاف انتظارات مپا واقعا شاهکار تحویل داد حتی شاید بشه گفت تو این پارت مپا نسبت به ویت برتری پیدا کرد
ممنون از اینکه مطالعه کردی 🙂
بله حتی میشه گفت این دو دستگی از همین قسمت پنجم شروع شده، دلیلش هم میتونه استفاده زیاد از نماد گذاری بجای شخصیت پردازی باشه که ممکنه همه دوست نداشته باشن اینو
ماپا اگه وقت داشته باشه میتونه عالی ظاهر بشه، امیدوارم چینساو عالی در بیاد
در این پنج قسمت ماپا خیلی خوب کار کرده بود و از نظر بصری شاهد پیشرفت خوبی نسبت به پارت اول فصل چهارم بودیم. از نظر کارگردانی هم خیلی قوی کار کردند مخصوصاً سکانس رامبلینگ که غوغا بود. از نظر داستانی هم فعلا با وفاداری دارن روایت میکنن ولی قسمت هایی از چپتر ۱۲۳ مانگا رو هنوز به تصویر نکشیند و مثل اینکه قراره بعدا شاهد این بخش باشیم. در کل ماپا با همین زمان کمی که داشت عالی کار کرده و شاهد پنج قسمت بسیار زیبا بودیم.
بله شاید یسری ضعف هایی داشته باشه ولی در مجموع عملکرد قابل قبولی رو شاهد بودیم، اونطور که شایعه ها میگن قراره انیمه از مانگا مستقل شه
خسته نباشی رضا، عالی بود:))
قشنگ عادت شده یکشنبه ها منتظر اتک بمونیم، ولی این بیست دقیقه لعنتی عین پنج دقیقه میگذره سریع تموم میشه😂
مرسی که مطالعه کردی 🙂
To Be Continued که تو آخر هر قسمت نشون میده بزرگترین آنتاگونیست اتکه 🙂
بقیه موارد که اشاره کردید اما ی مورد هم من بگم:-)
بک استوری یمیر ب طور کلی جالبه
ولی خب ن حس داره ن منطق و چن تا پلات هول اساسی هم داره
اول از منطقش بگیم ک این قضیه عشق واقعا مسخره هس
ینی ایسایاما میخواد با ی سکانس بوسه ب من نشون بده یمیر نیاز ب عشق داره و زجر ۲۰۰۰ ساله اش رو توجیح کنه؟
و اما پلات هول ها ک اگ جوابی دارید ممنون میشم بدید
کینگ فریتز از کجا فهمید که با خوردن بدن یمیر میتونه قدرت تایتانش رو انتقال بده؟
و اینکه اگ ما ۹ تایتان داریم چجوری کل مردم الدیا میتونن تایتان بشن؟
این دو سوال چیزای عادی ای هم نیستن و مربوط ب بیس کل داستان اتک و منطقش هست!
موفق باشید
ممنون از شما 🙂
بله همونطور که اشاره کردیم یکی از مشکلات شخصیت یمیر اینه که ما فقط اشارات و نمادهایی را از حالات احتمالیش میبینیم بجای اینکه پرداخت بشه، به همین علت ایسایاما فقط با یک بوسه میخواد بگه که یمیر تو زندگیش میخواد عشق رو تجربه کنه که به نظر من هم کاش وقت بیشتری رو برای یمیر میذاشت
سوال اول احتمالا فریتز خواسته خونی که تو رگ های یمیر بوده رو انتقال بده، مثل مایع نخاعی که با واکسن انتقال پیدا میکرد، ولی خب اینکه چطور فهمیده با این روش میشه این کار رو انجام داد شاید برگرده به خطا و آزمایش
در جواب سوال دوم نظر من اینه که پادشاه بدن یمیر رو احتمالا فقط به دختراش نداده باشه ، اگه به لحظه خوراندن دقت کنیم، میبینیم که بجز سه دخترش افراد دیگه ای هم با صورت های آشفته پشت سرشون هستند، نسل خون سلطنتی برمیگرده به نسل مستقیم یمیر و دختراش و بقیه هم از نسل افراد عادی
البته اینا برداشت شخصیه بیشتر باید منتظر پاسخ های قانع کننده از ایسایاما باشیم
خطا و ازمایش ممکن نیست،جدا از اینکه اثر هیچ جا نشون نداده کینگ فریتز باهوش باشه جایی هم نشون نداده ازمایش و اینا بکنه و مستقیم سر بدن داغ یمیر هستیم همونجور ک از قبل میدونیم بدن تایتان ها مدتی بعد نابود میشه حالا اینکه یهو همچین سکانسی داریم جالب نیست، مخصوصا اینکه کل اتک روی مسئله انتقال تایتان از گریشا به ارن هست!
خب اینجوری خون سلطنتی قضیه بی منطقی میشه چون زیک از طریق پدرش خونش ناخالصی داره
متاسفانه ب عنوان ی مانگا خون باید بگم پاسخی در کار نیست:-)
بله متاسفانه باید گفت فریتز هم یک شخصیت تیپیکال بیشتر نیست و ما خیلی با این شخصیت آشنا نمیشیم.البته وقتی خود یمیر پرداخت خوبی نداره از قریتز دیگه چه انتظاری میشه داشت!!
خب خود یمیر و فریتز هم فقط دختر داشتن و نسلشون با اونا در ادامه به شاه کارل رسید.پس حتی اون درصد کم هم میتونه جواب باشه
یه خسته نباشید بگم به نویسنده عزیز
نقد بی نظیر و کاملی بود
اتک آن تایتان اولین انیمه ای بود که تماشا کردم و هیچ وقت فکرشو نمیکردم که یک انیمیشن بتونه داستانی تا این حد عمیق و چند سبکه ارائه بده.
مرسی و خیلی ممنون از شما که مطالعه کردین 🙂
بله یکی از ویژگی های خوب اتک همینه که بعد از هر فصل لایه های بیشتری رو میتونه اضافه کنه، همونطور که از یه داستان فانتزی در باب انتقام به خیانت ها و سیاست و خاطرات و… رسید:)
به به مقاله خوبی بود
حالا ما که مانگا نخوندیم ولی طبق اسپویل ها و نظرات قراره بعدا بدجوری جنجالی بشه… 😂🚶♂️
البته کم کم داره پیش میره…
همین قسمت آخر کل فلسفه اتک رو به هوا برد… 😂🚶♂️
خیلی ممنون که مطالعه کردین 🙂
بله از همین قسمت بک استوری یمیر میشه گفت شاهد مواردی بودیم که باعث دو دستگی زیاد شده، و اونطور که مانگا خون ها میگن قراره بیشتر هم بشه
درود
بررسي و تحليل خيلي خوبي بود،خسته نباشي
سلام
مرسی که خوندی 🙂 خواهش میکنم