تیترمقالات سینمایی
داغ

نقد و بررسی فیلم شاید شیطان ۱۹۷۷| سینماتوگرافی تئاتر

مقدمه اثر برسون

شاید شیطان شیطان یکی از نقدگونه ترین اثر روبر برسون در سال ۱۹۷۷ ساخته شده است . با ویولت گیمرز در نقد و بررسی فیلم شاید شیطان همراه باشید.

نقد و بررسی فیلم شاید شیطان، روبر برسون

ادبیات

شاید شیطان اثری است ادبیاتی تر از تمام اثار برسون. اثری است که همان قدر که سینماتوگرافی مانند خونی در رگ هایش جریان دارد بخشی از معنایابی اش در خلال خوانش اثر به عنوان متنی است که این خوانش نقش مکاشفه بیشتری نسبت به دیگر اثار برسون مانند ناگهان بالتازار یا مرد متهم به مرگی از مرگ گریخت نقش دارد.

سینماتوگرافی و تئاتر

برسون در جستارها و نکاتی که تفاوت های سینماتوگرافی و تئاتر فیلم برداری شده را بیان میدارد . از طریق ان تعریفی منحصر بفرد از سینماتوگرافی میدهد . چنین میگوید که سینمای حاصل از تئاتر فیلم برداری شده ارزش سینما به منزله ای هنر ندارد. به همین دلیل شخصیت های برسون پرتویی باریک از احساسات هم ندارند. زیرا برسون مصرانه در حال فراری  از اپرا ها و تراژدی هایی است که احساسات غلو شده و دروغین نمایان میکنند. تا راهی به معنای سطحی خویش بدل کنند . اما این اپراها معنای اصلی تئاتر نیست.
تئاتر حماسی که برشت اولین بار مطرحش کرد. در همین جهت فرار و گریز پیش رفته و بازیگران و شخصیت را دور از نقش بازی کردن واقعیت و انسانیتی احساسی نگه میدارد. به همین دلیل برسون در حال فرار از این نوع اپرا به تئاتر حماسی و اپیکی نزدیک میشود که احساسات و بازنمایی سطحی واقعیت در مسیری از معنا یابی فراموش شده و رنگ باخته است .
درواقع سینماتوگرافی تعریفی برسون همان تئاتر اپیک فیلم برداری شده برشت است. که در اثار اینشتاین هم مانند رزم ناو پوتمکین و خط مشی عمومی دیده میشود. در واقع این فاصله گذاری که مابین  شخصیت و بازیگر قرار میگیرد. اثر را مانند تابلویی نقاشی مقابل بیننده قرار میدهد تا معنا از ورای حرکات و نه سوژه و احساسات دریافت کند.

فریاد و پوچ گرایی

در چنین جنس سینمایی سوژه اصلی و سطح رویی اثر در نقش بازیچه ای برای سیاست بازی های صرف و جلسات فریاد و پوچ گرایی است. که برسون نیز اتفاقا در احتمالا شیطان از ان دوری میجوید . برسون جز در سکانسی کوتاه اثرش را به این مجالس پوچ گرایانه وام نمیدهد . با تعریفی که از ان ها دارد( همه شان احمقند) ازشان دوری میجوید. محیط زیست و مبارزه در سمت و سوی ان در جهت همان سوژه ای قرار میگیرد که در قالب ها سفری به سمت معنا اغاز میشود.
معنایابی از درون انسان ها و به خصوص شخصیت اصلی یعنی شارل که در سکانس بی نظیر قطع درختان با هر افتادن تنه سنگینی از درخت که صدایی همچون ناله کر کننده از انان بلند میشود. گوشش را میگیرد تا از تحمل این غم فزاینده اندکی رها شود. سوژه بکارگرفته در جهت واقعیت نمایی استفاده میشود. که بالزاک در دهقانان برای برهم زدن مناسبات بورژوازی و پرولتاریا استفاده کرد. بالزاک در این اثر طرح دقیقی که جزییات فراوانی اعم از اقتصادی و غیره داشت ارائه داد. تا راهی بجوید برای سیستمی جدید که سرمایه داری نوینی عرضه کند.با نقد و بررسی فیلم شاید شیطان همراه باشید.

محیط زیست به عنوان یک سوژه

برسون نیز محیط زیست و اعتراضات روشن فکرانه اش را فقط بهانه و دست اویزی میکند. تا از نقش فاسد کننده کلیسا و اسقف ها و کشیش ها بگوید تا برسد به هبوط انسان و زمین . هبوطی که مقصرش را احتمالا شیطان معرفی میکند . این معرفی انقدر سنگین است که در سکانسی کوبنده راننده اتوبوس با تمام مسافران پیاده شده و هیچ گاه باز نمیگردد. این سکانس انقدر محکم عمل میکند تا گذار به معنای حقیقی را پله ای بلند به جلو ببرد.

برشت و برسون

شاید شیطان همانند تئاتر برشت سرشار از ژست اجتماعی است . در چنین اثاری معنا دیگر نه در سوژه پوششی بلکه از ورای ژست هایی نمود می یابند که در نقش ژست اجتماعی بیان می شوند. ژست های اجتماعی در احتمالا شیطان و شاید به کلی اکثر اثار برسون نه فقط اعمالی مانند سودجویی از جنگ یا فداکردن همه هویت در خلال حل شدن در اجتماع که صحنه تئاتر از توصیفش بر می اید. بلکه از خلال سینماتوگرافی جریان میابد که خاص برسون و قبلا ایزنشتاین بوده است.
نماهای برسون در احتمالا شیطان در بسیاری از مواقع سر انسان ها را از انها حذف می کند . پایین تنه را نیز در عریان ترین حالتش نشان میدهد. اوج این سر نداشتن شخصیت ها در صحنه ماهیگیری از اب است که ژست اجتماعی تئاتری هم اتفاقا در این سکانس اوجش را تجربه میکند . پلیسی بی هیچ دلیل روایی خاصی به دنبال جوانان می اید و ان ها مانند حیواناتی نخستین به درون مزارع گندم فرو رفته تا به نحوی استتار کنند تا شکارچیانشان ان هارا پیدا نکنند . موفق هم می شوند.

معنا ها در شاید شیطان

معنا ها در سینمای برسون عمدتا معنایی قائم دارند. به نحوی که نیازی ندارد تا معنای منفرجه یا سومی عرضه کند. ولی از انجایی که خوانش چنین متونی فراتر از مولف قدم برداشته . به نحوی نظریه مولف را نیز به سخره میگیرند . معناهای سوم و منفرجه ای نیز از احتمالا شیطان مستفاد می شود. اروتیک در این اثر به نحوی فاقد زیبایی شناسی حیوانی و به حدی اغراق شده مانند ابزاری حیوانی نشان داده شده. تا در کنار زشتی هوس هاهمچنان وسیله ای برای بازشناسی باشند.هیچ زیبایی شناسی در ان رخ نداده و تماما ان چیزی است که واقعیت امر می نماید تا به معنا یابی دوباره ای از ان دست پیدا کنیم. در این مسیر بازشناسی بسیاری از ارکان به سخره گرفته میشوند.

انتقاد

به همین دلیل شاید این اثر برسون را انتقادی ترین و برنده ترین اثرش بتوان به حساب اورد. روانشناس های دنبال پول که برای رسیدن به جلسات بیشتر پیچیدگی هایی توهمی و انتزاعی اختراع کرده. تا کلیسا ها و کشیک هایی که از قدرت برندگی شان در جامعه سواستفاده کرده و در فاسد کردن بشریت قدم گذاشته اند. در ابتدا نوایی که کلیسا پخش میشود پیانویی با نوت هایی بم و بلند است که تن انسان ها را به لرزه در می اورد . سخنانشان را قطع میکند تا همچنان برندگی اش را یاداور باشد. اما هرچه به پایان نزدیک میشویم فقط نمای ناله گونه ضعیفی از اژیر پلیس پخش می شود. در یا و آب نیز به همین ترتیب مورد استفاده قرار گرفته اند . اولین صحنه فیلم از دریایی است تاریک و صدای ناهمگون اب و سپس کات به خبر خودکشی .
استنباطی که صورت میگیرد خود کشی به وسیله غرق شدن در اب است . اما شارل در مکاشفه مرگی که خودش را در مسیر ان قرار میدهد می میابد که آب ان بالشی نیست که به راحتی سر بر ان بگذاریم و به بادیت فرو برویم. چنین مکاشفه ای در باب مرگ و خود کشی به طرز عمیق تر در مرگ قسطی نوشته لویی فردینان سلین صورت گرفته که در ان نویسنده چند بار در معرض مرگ خودش به انواع مختلف و اطرافیانش قرار میگیرد . همین نکات است که بیش از پیش احتمالا شیطان را اثری ادبی میکند.

کنش ها و رئالیسم

کنش ها که از مسیر ژست اجتماعی در احتمالا شیطان پدیدار میشوند. در واقع ابستن هایی از سنتز تز و انتی تز های اجتماعی و واقع گرایی است که رئالیسم را در معنای حقیقی یاد اور میشود . این رئالیسم از تمام احساسات صرف نظر کرده . جز قطرات اندک شماری از اشک چیزی برایش باقی نمیگذارد ، تمام کنش ها در این فیلم تهی از هرگونه انسانیت حیوان گونه و غریزی اند. در حالیکه به طور متناقضی شارل به دنبال عشق بازی های حیوانی و بدون قید و بند است .
این تناقض ساختار اثر و عملش در مسیر انارشیست واری را نشان میدهد. که باز هم از ان فراتر رفته و مقصر هبوط بشری را نه فقط جکومت ها که شیطان نام گذاری میکند. این تهی بودن  از احساس در پایان فیلم و قتل اخر که به اشتباه مسخره واری خودکشی تلقی میشود به کمال خود می رسد. دوستی که از بسیاری از امکانات رفیقش بهره مند شده برای استفاده از پول به بی احساس ترین وجهش بدون اندکی سوگواری رفیقش را به قتل می رساند . به او حتی اجازه صحبت اخر مرگ هم نمی دهد. این چنین صحنه مرگ سهمگین ترین سکانس فیلم می شود .

این هم از نقد و بررسی فیلم شاید شیطان. نظر شما دوستان ویولت گیمرزی در مورد نقد و بررسی فیلم شاید شیطان چیست؟ آیا این فیلم را دوست دشته اید؟ خوشحال میشویم اگر نظراتتان را برای ما و دیگر دوستان ویولت گیمرزی به اشتراک بگذارید.

دیگر مطالب

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments