به نظرشما،مهمترین فیلم ابرقهرمانی کدام است؟the dark knight؟ spiderman 2؟ یا شایدم لوگان؟!اگربگویم برای فهمیدن پاسخ درست این سوال باید بیشتر از 4 دهه به عقب برگردیم چطور؟؟
تا قبل از سال 1978،فیلم های ابرقهرمانی به هیچ عنوان جدی گرفته نمی شدند و به لحاظ تجاری و رضایت منتقدان و مخاطبین ناموفق بودند.درست مثل بتمن آدام وست.ولی کمی قبل از آغاز دهه هشتاد میلادی،ریچارد دانر تصمیم گرفت این طلسم را یکبار برای همیشه بشکند.و زمینه ساز قدم گذاشتن فیلم های آینده این فیلم ها به وادی بلاک باسترها و به بیانی ساده تر،محبوبیت بی حد و مرز قهرمانان داستان های مصور شود. پس در نقد فیلم Superman با ویولت گیمرز همراه باشید
مهم ترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ
با این وجود،دانر فقید کار چندان آسانی در پیش نداشت. زیرا با توجه به این که منابع موجود برای اقتباس از سوپرمن به گستردگی زمان حال حاضر نبود.دو انتخاب پیش روی خودش داشت:یا این که یک اقتباس صد در صد وفادار به کلارک کنت را بسازد یا این که ریسک کند و با تغییرات در خط داستانی و موارد دیگر،اقتباسی متفاوت از کمیک را رغم بزند.دانر تصمیم گرفت که راه اول را برگزیند که اتفاقا همین وفاداری به داستان های مرد پولادین،یکی از سه دلیل موفقیت این فیلم محسوب می شود.
یک قهرمان
می رویم سراغ عامل نخست.اول از همه،دانر به هیچ عنوان برای روایت داستان سوپرمن عجله نمی کند.وقت فیلم را الکی با نماد سازی ها و استعارات اضافی هدر نمی دهد و تمامی مولفه های شخصیتی قهرمانش را به خوبی و با حوصله معرفی میکند. کلارک کنت این داستان دقیقا همانی هست که باید باشد.قهرمانی که اولویتش همیشه نجات انسان هاست و در این راه حتی قربانی هم میدهد. با وجودی که انسان نیست. اما انسانیتش فراتر از هر شخصی هست؛ ولی با تمام اینها،سادگی و خلوص قلبش بارها کار دستش می دهد.احساساتی بودن و اشتباهاتی که به واسطه همین خصیصه مرتکب میشود.تصویر ملموسی را از این کاراکتر ارایه میدهد.
حتی این وفاداری در اتمسفر و فضاسازی داستان هم به کرات دیده می شود.برای مثال،دانر هیچگاه سعی نمی کند صرفا برای جذب بیشتر مخاطبان بزرگسال به سینما.حال و هوای فیلم را بیش از حد تیره و تار و شبیه داستان های بتمن کند.
تاثیرگذاری
دلیل دوم بر می گردد به المان های جدیدی که بعد ها در فیلم های ابرقهرمانی جدیدتر،به کرات تکرار شدند. سوپرمن1978 درست در زمانی اکران شد که سینمای هالیوود در حال پوست اندازی و تغییر و تحول بود؛بنابراین طبیعیست که هنوز هم بخش عظیمی از روح سینمای کلاسیک را به ارث برده باشد.برای مثال،شخصیت پردازی ها غالبا صریح و ساده بودند و کم پیش می آمد که کاراکتری خاکستری را شاهد باشیم.
ولی از طرف دیگر نوآوری ها کم نبودند؛از جمله این که پیش از رومنس بین پیترپارکر و مری جین در سه گانه سم ریمی،این شیمی قوی بین کلارک کنت و لوییس لین بود که اولین سوپرمن دانر را به جلو حرکت می داد. بعضی از سکانس های این فیلم،به گونه های مختلف در آثار پس از خود نیز تکرار گشتند و از همه جالب تر،مکانیزم معکوس سازی زمان بود که به خاطر جلوگیری از اسپویل،بیشتر در مورد آن توضیح نمی دهم.فقط می توانم بگویم که جلوه های ویژه این فیلم،در زمان خودش عالی و در خدمت داستان بوده است.تا جایی که اولین جایزه مربوط به جلوه های ویژه آکادمی اسکار را از آن خود کرد!
بازیگری
بدون شک سومین و بارزترین مورد،چیزی نیست جز بازی استادانه مرحوم کریستوفر ریو!شاید در نگاه اول،قشر کم سن و سال تر،هنری کویل را بیشتر بپسندند.ولی واقعیت تلخ این هست که به جز فیزیک بدنی بهتر هنری کویل،او در همه زمینه ها یک پله عقب تر از کریستوفر ریو هست که این هم بیشتر برمی گردد به اینکه اقتباس آزادانه زک اسنایدر از این کاراکتر،عملا چیزی جز خیانت به فلسفه شخصیت پردازی پسر کریپتون نیست!حتی براندون روث هم با این که در این زمینه وضعیت بهتری دارد.ولی نه تنها صرفا یک کپی از کریستوفر ریو هست،بلکه با توجه به تفاوت زمانی بین این دو فیلم،هیچ پیشرفتی در زمینه به روز تر شدن شخصیت کلارک کنت و حال و هوای داستانی صورت نگرفته است.
چیزی که ایفای نقش کریستوفر را خاص کرده،این هست که او رسما دو سبک بازی متفاوت را در سری فیلم های سوپرمن به نمایش می گذارد،سبک اول،مربوط به کلارک کنت هست که ریو فقید،به زیبایی تمام،سادگی و دست پاچلفتی بودن خبرنگار جوان دیلی پلنت را به نمایش میگذارد.ایفای نقش دوم،خود سوپرمن می باشد که دقیقا نقطه عکس کال ال هست؛شخصیتی که اعتماد به نفس،ابهت و قدرت از سر و رویش می بارد.اما در کنار این موارد،کریستوفر ریو،با جای دادن ظریف عنصر معصومیت در هر دو نقش.در عین این که هویت مخفی سوپرمن را باورپذیر می کند،این دو شخصیت رو به یکدیگر پیوند می دهد.
دیگران
در کنار کریستوفر ریو،دیگر بازیگران مثل مارلون براندو و حتی تیپ هایی مثل بازیگر نقش پری وایت هم،عملکرد بسیار خوب و جذابی را از خود نشان دادند و در این زمینه،عملکرد فیلم تحسین برانگیز هست.
سوپرمن 1978 شاید در حال حاظر پرزرق و برق ترین،پرفروش ترین و یا محبوب ترین فیلم ابرقهرمانی محسوب نگردد،ولی بدون شک اگر ریچارد دانر تصمیم به ساخت دو قسمت آغازین آن نمی گرفت.سینمای ابرقهرمانی هیچ گاه به موفقیت های امروز خودش نمی رسید.
یاد و خاطره ی ریچارد دانر،کریستوفر ریو و باقی کسانی که این شاهکار را به ما هدیه دادند.گرامی باد….
این هم از نقد فیلم Superman. نظر شما دوستان ویولت گیمرز در مورد نقد فیلم Superman چیست؟ آیا از این فیلم راضی هستید؟ خوشحال میشویم اگر نقدو نظرات خود را در مورد فیلم Superman با ما به اشتراک بگذارید.