بهترین مقالات بازی و سینمامقالاتمقالات بازیویژه
داغ

داستان بازی ماینکرفت | سرنوشت وحشتناک انسان ها!

شاید با خودتان فکر کنید که ماینکرفت داستان ندارد و همه چیز این بازی الکی است و هیچ هدفی در این بازی وجود ندارد. اگر اینطوری فکر میکنید، سخت در اشتباهید! ماینکرفت داستان دارد، اما موجانگ به طور واضح داستان آن را بیان نکرده است و همه چیز داستان آن به طور غیر مستقیم بیان شده است. با ویولت گیمرز همراه باشید تا تئوری های این بازی را کنار هم بگذاریم و یک داستان از آن بیرون بیاوریم!

سازه های ماینکرفت

سازه های ماینکرفت

اگر شروع کنید به گشتن در دنیای ماینکرفت، سازه های بسیار زیادی را میبینید. مثل تمپل های جنگلی، کویری و معابد دریایی (ocean monument). همچنین میتوانید در زیر زمین mineshaft هایی پیدا کنید که چست هایی با لوت های خیلی خوب در آن وجود دارد. در دریاها هم خرابه هایی از کشتی های غرق شده وجود دارد. اما این ها توسط چه کسانی ساخته شده اند؟ طبیعتا توسط ویلیجر ها یا پیلیجر ها ساخته نشده اند چون آنها توانایی ساختن ندارند.

تنها شخصیتی که در ماینکرفت میتواند چیزی بسازد، ما هستیم، یعنی استیو! اما ما از لحظه ای که بازی را شروع میکنیم هیچ چیزی نداریم و حتی هیچ تجربه ای نداریم (XP همان تجربه به حساب میاید). اما به جز استیو هیچ انسان دیگری در بازی نیست! پس میتوان با قطعیت گفت که قبل از استیو انسان هایی وجود داشته اند که این سازه هارا ساخته اند و حالا همه شان از بین رفته اند!

اما چه بلایی سر آن انسان ها آمده است؟ در ادامه به آن میپردازیم.

داستان بازی ماینکرفت

پس تا اینجا مطمئن هستیم که انسان هایی از نسل استیو قبل از او وجود داشته اند. بیاین از اول آن هارا بررسی کنیم.

انسان ها اول توانایی ساختن را یاد گرفتند. و با کندن چوب ها توانستند خانه هایی برای خودشان بسازند. و یاد گفتند که با چوب برای خودشان سلاح بسازند. اما چوب کافی نبود. آنها به چیز مهمتری احتیاج داشتند، سنگ. پس با چوب کلنگ ساختند و آنها mine کردن را آموختند! سپس وسایل و ابزارات خود را از چوبی به سنگی ارتقا دادند. بعد از آن بیشتر کندند و به آهن رسیدند. دوباره وسایلشان را ارتقا دادند و آهنی کردند. و آنها بیشتر کندند و کندند تا اینکه به الماس رسیدند.

سازندگان باستانی

حالا که تجربه های بیشتر به دست آورده اند، میروند تا دنیایشان را اکتشاف کنند. آنها در جنگل ها و کویر ها معابدی برای پرستش خدایان خود میسازند. برای اینکه ماین کردن خود را ساده تر کنند، ماینشفت هارا میسازند. اما گروهی از آنها برای اکتشاف به دریاها میروند. برای خودشان کشتی میسازند (که همان shiprwreck های الان هستند) و معابدی که طلاها و گنج های خود را در آن پنهان کنند (ocean monument) و میشوند همان دزدان درایی. این وسط عده ای هم از نسل متفاوت بودند و شبیه انسان ها نبودند؛ ویلیجر ها! ویلیجر ها برای این که کار خاصی نمیتوانستند بکنند، تصمیم گرفتند تا با انسان ها خرید و فروش بکنند و برای خود شغل داشته باشند و خانه هایشان هم انسان ها ساخته اند.

انسان ها همچنین پورتال ندر را ساختند و به ندر رفتند. آنها با خود چندتا خوک را بردند که برای رفع گرسنگی از گوشت آن ها استفاده کنند. آنها آنجا ندر فورترس را ساختند تا در امان باشند. اما خوک ها هم کم کم گرسنه شدند و انسان ها مجبور شدند از ندر وارت برای غذای خوک ها استفاده کنند. اما ندر وارت از انرژی سول سند برای رشد خود استفاده میکند که در واقع انرژی روح است. خوک ها پس از خوردن ندر وارت، دچار جهش ژنتیکی شدند و تبدیل شدند به پیگلین! انسان ها به اُوِروُرلد برگشتند و به ساختن ادامه دادند. همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت، تا اینکه آخرالزمان شروع شد!

minecraf mobs

داستان ماب های هاستایل بازی ماینکرفت

ویروسی شیوع پیدا کرد که افراد را به مردگان متحرک تبدیل میکرد، ویروس زامبی. جمعیت بسیار زیادی از انسان ها و ویلیجر تبدیل به زامبی شدند و دزدان دریایی هم تبدیل به drowned. انسان ها هرطور که میتوانستند از خود و ویلیجر ها محافظت میکردند، اما زامبی ها بیشتر میشدند. زامبی هایی که میمردند، به دلیل اینکه قبلش هم یک جورایی مرده بودند، به صورت اسکلت برمیگشتند تا انتقام بگیرند. آن ها کریپر را ساختند تا از آن ها مراقبت کند، اما کریپر بر خلاف خواسته ی آن ها، کنار انسان ها میترکید، نه بقیه ی ماب ها. این وضعیت داشت بدتر و بدتر میشد. پس انسان ها سعی کردند فرار کنند.

آنها به ندر رفتند. اما چندتا از زامبی هاهم دنبال آنها به ندر رفتند و نیمی از پیگلین ها که حالا خیلی زیاد شده بودند را آلوده کردند و آنها تبدیل شدند به زامبی پیگلین. انسان ها فورا به اُوِروُرلد برگشتند. در افسانه های انسان ها، موجودی به نام wither وجود داشت که میتوانست از آنها مراقبت کند و میشود اورا با سول سند و سر ویدر اسکلتون احضار کرد. پس آنها به ندر برگشتند و چند بلاک سول سند برداشتند و سر 3 تا ویدر اسکلتون را قطع کردند و برگشتند به اورورلد. آنها ویدر را احضار کردند، اما او طبق چیزی که فکر میکردند عمل نکرد و همه چیز را نابود کرد، همه ی خانه های انسان ها و همچنین بیش از نیمی از خود انسان ها را نابود کرد. آنها آیرن گولم هارا ساختند تا از آنها و ویلیجر ها محافظت کند. ولی ویدر پیروز شد. انسان های باقیمانده ناچار به زیر زمین رفتند و به گروه های مختلفی تقسیم شدند و هر یک از گروه ها برای خود پناهگاهی ساختن، استرانگ هولد ها!

فرار از اورورلد!

آنها آن زیر مجبور شدند که پورتال اند را فعال کنند که قبلا آن را ساخته بودند اما فعال نکرده بودند. آنها به اِند رفتند، اما فهمیدند که دیگر راه فراری ندارند و در آنجا گیر افتاده اند. ویدر فهمید که دیگر هیچ انسانی بر روی زمین باقی نمانده است، بنابراین دی اسپان شد و برگشت به همان دنیایی که بود! آن زمان اژدهایان بر اِند حکومت میکردند. انسان ها آنجا خانه های را ساختند (اندسیتی) و برای رفت و آمد بهتر کشتی هایی ساختن (end ship). سپس انسان ها به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که باور داشتند باید اژدهایان را کشت و گروهی که باور داشتند باید اژدهایان را زنده نگه داشت. گروهی که باور داشتند باید آنهارا کشت، فکر میکردند این تقصیر اژدهایان است که آنها در آنجا گیر کرده اند و با کشتن آنها میتوانند برگردند به اورورلد. و سر های اژدهایان را به سر کشتی ها میزدن و از بال آنها الایترا میساختن تا با آن پرواز کنند. حالا فقط یک اژدها در اند باقیمانده بود و گروه دیگر انسان ها اند کریستال هارا ساختند تا از آن اژدها محافظت کند.

اندسیتی

اما انسان ها غذای بسیار کمی داشتند و خیلی زود آذوقه ی آنها تمام شد. پس مجبور شدند از میوه های ناشناخته ی اند استفاده کنند که به آنها قدرت تلپورت میداد. بعد از مدتی که آنها خیلی از آن میوه استفاده کردند رنگ پوستشان تغییر کرد، دست ها و پاهایشان بلند شد (چون میوه ها در ارتفاع بلندی قرار داشتند و به مرور دست ها و پاهایشان بلند شد، مثل زرافه ها) و عقلشان کم کم ضعیف شد. آنها تبدیل شده بودند به اندرمن!

انسان ها داشتند تبدیل به اندرمن میشدند و عده کمی که باقیمانده بودند، تصمیم گرفتند که زاد و ولد کنند و سعی کنند جمعیتشان را زیاد کنند. بنابراین استیو در اند به دنیا آمد! چندسال گذشت و تقریبا همه ی انسان ها تبدیل شده بودند به اندرمن به جز یکی دو نفر که یکی از آنها استیو بود (که جزو کسانی بود که باور داشت اژدهایان باید نابود شوند). اندرمن ها حالا میتوانستند با قدرت تلپورتشان هر جا که دوست دارند تلپورت کنند، حتی اورورلد. بعضی از اندرمن ها که حافظه شان به طور کامل از بین نرفته بود و اورورلد را به یاد داشتند، خودشان را به اورورلد تلپورت کردند. و استیو هم همراه یکی از آنها به اورورلد برگشت. او تا حالا در اورورلد نبوده و بنابراین هیچ چیزی در اینونتوری خود ندارد و هیچ تجربه ای هم ندارد (XP) و تنها هدف او بازگشتن به اند و کشتن اندر دراگن است. و اینجاست که شما باید دوباره همه چیز را از نو بسازید و ماین کنید و دوباره با تجهیزات کامل به اند بروید و آخرین اژدهارا بکشید و انتقام دوستان استیو را بگیرید.

اثبات تئوری اندرمن ها

اندرمن

شاید با خودتان بگید این که اندرمن ها همان انسان ها باشند مسخره به نظر میاد و واقعی نیست. اما الان با چندتا دلیل اثباتش میکنم.

اندرمن ها تنها ماب هایی هستند که میتوانند بلاک هارا جابه جا کنند.  هیچ ماب دیگری نمیتواند بلاکی را بردارد و آن را جای دیگری بگذارد. به جز استیو و نسل قبل از او.

اندرمن ها تنها مابی هستند که میتوانند حرف بزنند! بله اندرمن ها میتوانند انگیلیسی حرف بزنند! اما کلمات را برعکس تلفظ میکنند. اگر جملات آنهارا برعکس کنیم میتوانیم جملاتی مثل What’s up ، Hi و Look for the eye را بشنویم. و هیچ ماب دیگری نمیتواند در ماینکرفت صحبت کند، به جز استیو و انسان های قبل از او. استیو هم میتواند حرف بزند اما کسی در ماینکرفت نیست که زبان اورا بفهمد پس او در بازی هیچگاه صحبت نمیکند!

چرا وقتی به چشمان اندرمن ها نگاه کنیم به ما حمله میکنند؟ یکی از تئوری های ماینکرفت میگوید که وقتی به چشم های اندرمن ها نگاه میکنیم، درواقع اورا یاد خاطراتی از گذشته اش می ندازیم، زمانی که انسان بوده! و او عصبانی میشود و به ما حمله میکند.

 

پس دیدید که بازی ماینکرفت چه داستان جالبی دارد! البته این تمام داستان بازی ماینکرفت نیست، تئوری های جالبی راجب ویلیجر ها و پیلیجر ها، ندر، دیپ دارک سیتی و حتی کریپر وجود دارد، اگر این مقاله رو دوست داشتید، پارت های بعدی رو هم مینویسم :)‌

 

دیگر مطالب

اشتراک در
اطلاع از
guest
10 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
King Kratos
King Kratos
2 سال‌ قبل

داستانش با عقل جور میاد
همیشه برام سوال بود کی معبد های کویری رو ساخته
ممنون از مقاله خوبتون👌

Shayan gamer
Shayan gamer
2 سال‌ قبل

تکراری ولی جالب 🙂

حسام
حسام
2 سال‌ قبل

جالب بود

امیرعباس فرجی
امیرعباس فرجی
1 سال قبل

ممنون از این تئوری جالبتون
خیلی خوب و جالب

امیرحسین
امیرحسین
8 ماه قبل

اونوقت اینکه پیلگین ها طلا پرستن چی ؟

Pouya
Pouya
7 ماه قبل

زیبا بود از مقاله شما برای تولید محتوا با ذکر منبع استفاده میکنم ممنون

Bahar
Bahar
7 ماه قبل

جالب بود