داستان کامل بازی God Of War 2018
با سلام خدمت کاربران عزیز رسانه ویولت گیمرز، در این مقاله از سری مطالب داستان بازی های مختلف، میخواهیم به داستان کامل بازی God Of War بپردازیم. داستان بازی God Of War نقدها و نظرات بسیار خوبی را دریافت کرد. همچنین میتوانید پس از مطالعه داستان بازی گاد اف وار، با کلیک کردن حقایقی درباره داستان God Of War را نیز مطالعه کنید. بازی God Of War 2018 توسط استودیو سنتا مونیکا توسعه یافته و در تاریخ 20 آوریل 2018 به صورت انحصاری برای PS4 منتشر شده است. God Of War 2018 توانست به طور میانگین نمره عالی 98 را در ویوکریتیک و نمره 94 را در متاکریتیک کسب کند. در ادامه با من، دانیال دامیان و ویولت گیمرز همراه باشید.
برای مشاهده نمرات بازی God Of War در ویوکریتیک کلیک کنید.
داستان کامل بازی God Of War
قبل از شروع داستان بازی God Of War ماموریت کریتوس را بازگو میکنم. ماموریت اصلی داستان گاد اف وار و کریتوس و آترئوس در این بازی، حمل خاکستر مادر آترئوس یعنی «فی» به بلندترین قله در جهان نورس و پخش آن است. کریتوس ابتدا برای ارزیابی میزان آمادگی آترئوس او را به شکار برد. بعد از کمی گشت و گذار و شکار یک گوزن، آنها با یک ترول روبرو شدند. این دو طی مبارزهای با ترول پیروز شدند اما بعد از این نبرد کریتوس پی برد که آترئوس آمادگی لازم برای سفر را ندارد چرا که پسرش قادر به کنترل خشم خود نبود و به بدن آن ترول مدام خنجر میزد، در حالی که او مرده بود.
هنگام بازگشت به خانه، غریبهای به طور سرزده به خانهی آنها آمد و کریتوس را صدا زد. کریتوس وقتی بیرون آمد با فردی روبرو شد که به نظر کریتوس را میشناخت و مدام او را سرزنش میکرد. آنها با هم درگیر شدند و مرد غریبه قدرت شگفتانگیزی از خود نشان داد و همین طور مشخص شد که او دردی را حس نمیکند و یک رویینتن است. در مبارزهای چالشبرانگیز در نهایت کریتوس پیروز شد و با شکستن گردن آن مرد، ظاهرا او را کشت.
بعد از این مبارزه کریتوس نظرش در مورد ماندن در خانه عوض شد و سفر خود را همراه با پسرش شروع کرد. در طول مسیر و در پی شکار کردن یک گراز، آنها به یک زن جادوگر مرموز رسیدند. این جادوگر به کریتوس و آترئوس در رسیدن به مقصدشان کمک کرد و آنها را به جهان الفهایم برد، اما خودش وقتی وارد این دنیا شد به دلایل نامعلومی بلافاصله به جهان پیشین کشانده شد. کم کم وارد داستان God Of War میشویم.
شروع داستان بازی God Of War
در شروع اصلی داستان کامل بازی God Of War پدر و پسر به مکانی رسیدند که مرد غریبه همراه با دو مرد دیگر در حال سوال کردن از یک زندانی بودند و جایگاه کریتوس را از او طلب میکردند. آنها جواب سوالات خود را نگرفتند و آنجا را ترک کردند. وقتی کریتوس و پسرش به سوی فرد زندانی رفتند مشخص شد که او میمیر، خدای دانش نورس است که توسط اودین سالها در درختی زندانی شده است. میمیر به آن دو گفت که بلندترین قله در تمام نورس واقع در یوتونهایم است و همچنین هویت مرد غریبه و دو همراه او مشخص شد، مرد غریبه بالدر پسر اودین، و دو همراه او مگنی و مودی، پسران ثور بودند.
میمیر که حدود صد سال زندانی بود و توسط اودین شکنجه میشد از کریتوس خواست تا سر او را ببرد. کریتوس نیز قبول کرد و سر او را قطع کرد و برای احیای آن پیش جادوگر رفت. زن جادوگر سر میمیر را احیا کرد و میمیر هم با دیدن این زن هویت اصلی او را افشا کرد. او ملکه فریا، همسر اودین بود. کریتوس که از این موضوع اطلاع نداشت به خاطر پنهانکاری فریا با عصبانیت خانهی او را ترک کرد.
سپس کریتوس، آترئوس و میمیر به یورمونگاند، مار جهان رسیدند. این مار به زبان مردگان صحبت میکرد و کسی متوجه حرف او نمیشد اما میمیر قادر به ارتباط با او بود. این مار عظیمالجثه از آینده و در زمان رخداد راگناروک آمده بود. او با اشاره به آشنا بودن چهرهی آترئوس قبول کرد تا به آنها کمک کند.
داستان بازی God Of War: مبارزه کریتوس و پسران ثور
در همین حال پسران ثور در حال جستجوی کریتوس و آترئوس بودند که سرانجام آنها را هم پیدا کردند. برادر بزرگتر از کریتوس خواست تا تسلیم شود که بعد از رد شدن این درخواست مبارزهای میان آنها شکل گرفت. کریتوس در مبارزهای پر تنش مگنی را شکست داد و به طرز خشنی او را کشت. برادر او یعنی مودی که شاهد این صحنه بود از ترس پا به فرار گذاشت. مودی به خاطر مرگ مگنی توسط پدرش ثور مورد سرزنش قرار گرفت و خود را آمادهی انتقام کرد. او در مکانی کریتوس را غافلگیر کرد و او را زیر فشار الکتریسته خود قرار داد.
مودی که کریتوس را تحت کنترل خود قرار داده بود سعی کرد با حرفهایش پدر و مادر آترئوس را سرزنش و مسخره کند، که این موضوع باعث عصبانیت شدید آترئوس و در نتیجه برافروخته شدن خشم او شد اما عدم توان فیزیکی کافی منجر به از حال رفتن آترئوس شد. بنابراین کریتوس خشم خود را برافروخت و خودش را از زیر فشار مودی خارج کرد.
مودی باری دیگر فرار کرده بود و کریتوس با توجه به وضعیت بیمارگونه آترئوس مجبور شد تا از فریا کمک بخواهد. فریا به کریتوس گفت که برای بهبود آترئوس میبایست به هلهایم برود و چیزی را از آنجا بیاورد و کریتوس در آنجا مجبور است از تیغههای آشوب که حامل عنصر آتش است استفاده کند. کریتوس با بازگشت به خانه خود، از زیر کفپوش کلبهاش تیغههای آشوب را بیرون آورد. در این لحظه آتنا ظاهر شده و کریتوس را یک هیولا خطاب کرد، چیزی که کریتوس نیز آن را رد نکرد و رو به آتنا گفت که ممکن است یک هیولا باشد اما دیگر هیولای او نخواهد بود.
کریتوس چیزی که فریا میخواست را از هلهایم برای او آورد. فریا دلیل وضعیت کنونی آترئوس را مربوط به عدم دانستن فطرت واقعیاش و باور فانی بودن او میدانست. در همین حین آترئوس به هوش بود و حرفهای آنها را میشنید، بنابراین کریتوس مجبور شد تا به آترئوس بگوید که او یک خدا است. آترئوس که حالا خود را یک خدا میدانست از کریتوس در مورد تواناییاش در تغییر شکل دادن به یک گرگ میپرسید.
داستان God Of War: کشته شدن مودی
با روبرو شدن دوباره با مودی، این بار او کشته شد اما نه به دست کریتوس بلکه به دست آترئوس. پسر علیرغم نظر پدرش، مودی را به خاطر مسخره کردن مادرش کشت. آنها برای رفتن به یوتونهایم به چشم میمیر احتیاج داشتند، چشمی که یورمونگاند به طور تصادفی آن را خورده بود. بنابراین آنها بازمیگردند تا آن را به دست آورند. در همین هنگام بالدر در مسیر آنها کمین کرده بود و با ضربهای به کریتوس، آترئوس را ربود و با اژدهای خود فرار کرد. کریتوس بلافاصله او را دنبال کرد و روی اژدها پرید، جایی که این دو مبارزهی نفسگیر دیگری را با یکدیگر انجام دادند.
درگیری آنها در نهایت به دروازهای کشیده شد که همه را به هلهایم فرستاد. در این مکان کریتوس و آترئوس توهمات بالدر را دیدند که او در حال صحبت کردن با مادرش بود. مادر او در واقع همان فریا بود و بالدر به خاطر طلسمی که مادرش روی او گذاشته و او را تبدیل به یک رویینتن کرده بود، خشمگین بود چرا که او هیچ چیزی را در زندگیاش نمیتوانست حس کند.
کریتوس و آترئوس راهی برای بیرون رفتن از هلهایم پیدا کردند و خود را به مار جهان رسانند. آنها با اجازه از او وارد دهانش شدند تا چشم میمیر را در شکم او پیدا کنند. در حالی که آنها در جستجوی شی مورد نظر بودند بالدر متوجه حضور آنها در بدن مار شد و در نتیجه به مار حمله کرد. با بیرون آمدن آنها باری دیگر کریتوس و بالدر مقابل هم قرار گرفتند، جایی که فریا هم حضور داشت و بعد از گذشت سالها دوباره با پسرش روبرو شده بود.
داستان بازی God Of War: مبارزه کریتوس و مرگ بالدر
در این قسمت از داستان گاد اف وار فریا سعی کرد جلوی مبارزهی کریتوس و بالدر را بگیرد و آنها را از هم جدا کند. آترئوس در نقطهای از نبرد در میان بالدر و کریتوس قرار گرفت، بالدر ضربهای بسیار محکم را به سینهی او وارد کرد. در کمال ناباوری تیری از جنس «گیاه دارواش» که همراه آترئوس بود به دست بالدر فرو رفت و او درد را احساس کرد و طلسم رویینتنی او شکسته شد، اتفاقی که فریا نسبت به آن احساس نگرانی کرد و در عوض بالدر از این قضیه شادمان بود.
طی مبارزهای نهایی بین بالدر و کریتوس، بالدر شکست خورد و کریتوس تصمیم گرفت تا از کشتن او صرف نظر کند. بالدر در این لحظه سعی کرد گلوی فریا را بگیرد و او را خفه کند که کریتوس مانع این اتفاق شد و گردن او را برای بار دوم شکست و این بار بالدر واقعا مرد. فریا با وجود این که در حال خفه شدن بود اما از این اتفاق به شدت ناراحت شد و کریتوس را نفرین کرد.
میمیر بعد از این اتفاق به شروع زودهنگام زمستانی اشاره کرد که سه سال به طول میانجامید. این زمستان قرار بود در سالهای دور اتفاق بیفتد اما ظاهرا مرگ بالدر موجب نزدیک شدن این رویداد شده بود. این زمستان مقدمهای برای رخداد راگناروک بود.
داستان بازی گاد اف وار: ماموریت نهایی
در بخش پایانی داستان گاد اف وار، کریتوس و آترئوس میتوانستند به یوتونهایم بروند و سرانجام ماموریت نهایی خود را به انجام برسانند. آنها در آنجا با غارنگارههایی روبرو شدند که تمام اتفاقات سفرشان را شرح داده بود. او از آینده آنها و از تمام این اتفاقات با خبر بود. در یکی از نقشها که مربوط به آینده بود، تصویر آترئوس دیده میشد که بالای سر کریتوس نشسته و چیزی شبیه به مار از دهانش بیرون آمده است.
آترئوس در مورد نقشهای روی دیوار از کریتوس سوال کرد که چرا نام او با عنوان لوکی ذکر شده است و کریتوس در جواب گفت که مادرش تصمیم داشته نام او را لوکی بگذارد اما کریتوس او را متقاعد کرده تا نام آترئوس را برگزیند چرا که آترئوس نام یکی از اسپارتانهای بزرگ و سرزنده بوده است. در نهایت کریتوس و آترئوس خاکستر فی را در قلهی بلند یوتونهایم پخش کردند و ماموریت خود را به پایان رساندند.
بعد از اتمام بازی و بازگشت به خانه، آترئوس خوابی از آینده دید که مردی به خانهی آنها حمله کرده و طوفانی را آنجا ایجاد کرده است. کریتوس و آترئوس از خانه بیرون آمدند و با مردی حامل چکش برقی روبرو شدند که او ثور، برادر بالدر بود که احتمالا برای انتقام برادر و پسرانش به آنجا آمده بود.
نظر خودتونو درباره مقاله داستان کامل بازی God Of War بنویسید. همچنین نظرتون درباره داستان بازی گاد اف وار بنویسید. اگر سری داستان بازی ها و همچنین داستان کامل بازی گاد اف وار را دوست دارید حتما توی کامنت بنویسید. بازی God Of War 2018 در لیست بهترین بازی های PS4 رتبه پنجم را بدست آورد.
داستان God Of War از هر لحاظی شاهکار بود.
ممنون بابت نظرتون
امیدوارم از داستان کامل بازی God Of War لذت برده باشی.
بهترین بازی عمرم بود
ممنون بابت نظرتون
امیدوارم از داستان بازی God Of War لذت برده باشی.
لطفا کمی داستان رو کامل تر کنید مخصوصا برای لین بازی که کمی با جزئیات تره داستانش. ولی درکل تشکر
همچنین بهتره کالکشن داستان های سایتو کامل کنید جوری که بیشتر گیمایی که میخوایم داستانشون توی سایت باشه البته که الانم تعدادشون کم نیست ولی باز خیلی گیما نیستن.
ممنون بابت نظرت
حتما مقالات بروز میشن.
درباره کالکشن داستان های بازی ها هم حتما در حال انجامه.
امیدوارم از داستان کامل God Of War لذت برده باشی.
ممنون بابت داستان God Of War 2018
ممنون بابت نظرتون
امیدوارم از داستان کامل بازی God Of War لذت برده باشی.
ممنون بابت داستان کامل بازی God Of War 🔥
ممنون بابت نظرتون
امیدوارم از داستان بازی God Of War لذت برده باشی.
کریتوس عشقههههه
ممنون بابت نظرتون
امیدوارم از داستان بازی God Of War لذت برده باشی.
سلام
خیلی عالی بود، خسته نباشید.
دیگه اینجا معدن اسپویل دیگه:
.
.
.
.
.
.
الهه فریا واقعا رو اعصاب منه، بیا و خوبی کن!
ثواب کن و کباب شو!
خودش عرضه نداره بچهاش رو کنترل کنه، از ما طلب داره.
.
سلام
ممنون بابت نظرتون
بله در این مقالات به راحتی میتونید نظرات خودتون رو درباره داستان بازی ها به اشتراک بگذارید.
امیدوارم از داستان بازی God Of War لذت برده باشی.
بهترین بازی عمرم، از هر لحاظی بهترین بود👍🔥
ممنون بابت نظرت
سری بازی God Of War جز بهترین فرانچایز های تاریخه.
امیدوارم از مطالعه داستان بازی God Of War لذت برده باشی.