بررسی بازی Celeste : بر فراز قله کیفیت
در صنعت بازی های ویدئویی همیشه عناوینی وجود دارند که به همراه اصالت و مفهوم عمیق گیم به طرز ساکت و آرامی به میان خیل عظیمی از عناوین نامدار و سرشناس وارد میشوند و هیچکس حتی متوجه آنها هم نمیشود. چراغ های خاموشی که حتی اگر نور خود را نشان ندهند، گرمای آنها تاثیر خود را میگذارد. بازی Celeste، عنوانی است که از کوه بلند مشکلات و سختی ها بالا میرود تا تنها یک چراغ را روشن کند. آن هم چراغ هنر است. پس با بررسی بازی Celeste همراه ویولت گیمرز باشید. عنوانی که در مقاله معرفی بهترین بازی ها برای سیستم های ضعیف هم آن را معرفی کردیم.
معرفی سبک
اما بگذارید کمی قبل از بررسی بازی Celeste، کمی با سبک آن آشنا بشویم.
عنوان Celeste، یک بازی در سبک اکشن پلتفرمر دو بعدی است که در سال ۲۰۱۸ برای کنسول های نسل هشتم و پلتفرم رایانه های شخصی منتشر شد. اساس طراحی مراحل و گیمپلی عناوین پلتفرمر بر روی چینش موانع مختلف در یک مرحله و پیشبرد مراحل بوسیله قابلیت های مختلف و سکوبازی است که معروف ترین و تاثیرگذار ترین آنها، فرانچایز بزرگ نینتندو یعنی Mario است. عنوان مستقل Celeste توسط استودیو Matt Makes Games توسعه داده شده است.
چالش، همیشه یک المان حیاتی در ساختار یک بازی بوده است. بازی ها با یک هدف اصلی به پایان میرسند. آن هم سرگرمی است. و چه المانی بهتر از چالش میتواند یک بازیکن را ساعت ها پای یک عنوان بنشاند؟ بازی Celeste، از طرفی خودش یک چالش است که باید آن را به اتمام برسانید. بازی از شما و مدلین، دختر لجوج و یکدنده داستان میخواهد که از کوه Celeste بالا بروید و به قله آن صعود کنید. یک هدف بسیار ساده که فلسفه داستانگویی و اجزای گیمپلی این عنوان بر روی آن بنا شدهاند. و بازی با استفاده از طراحی مراحل فوقالعاده، موسیقی بینظیر ، داستان و شخصیت پردازی عمیق، و پلتفرمینگ لذتبخش و چالشی از پتانسیل کامل هدف خود استفاده میکند. پس با بررسی جز به جز ساختار بازی Celeste همراه ما باشید.
بررسی داستانگویی بازی Celeste
ساده و عمیق، دو کلمهای هستند که میتوان با استفاده از آنها به بهترین نحو شیوهی داستانگویی بازی Celeste را شرح داد. روایت بازی به قدری با گیمپلی و جهان مرموز و تاریک آن هماهنگ است که به سختی میتوان این چند جزء را از همدیگر جدا کرد و تک به تک به آنها پرداخت بدون اینکه از بخش دیگری سخن به میان بیاید. پس در ادامه و در دیگر بخش ها نیز از داستانگویی سخن خواهیم گفت. چرا که یکی از هوشمندانه ترین المان های این عنوان است.
توجه : ادامه مقاله داستان بازی Celeste را اسپویل میکند.
داستان بازی در ابتدا با کمترین میزان اطلاعات آغاز میشود و در ادامه به طرز استادانهای با پرداخت به جزء به جزء شخصیت Madeline و وارد کردن شخصیت های عجیب و غریب خود به جهان رمزآلودش به اوج میرسد.
مدلین، شخصیت اصلی داستان قصد دارد تا به قله Celeste صعود کند. و تنها پیش زمینه و توضیح قبلی برای هدف خود از انجام این کار حسی در درون اوست که مدام او را به جلو حرکت میدهد. مدلین تنها یک چیز میداند. اینکه با رسیدن به قله، و کشف اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند، ذهنش آرام میگیرد.
اما قضیه پیچیدهتر از این حرف هاست. در ادامه شخصیت های مرموز داستان سعی میکنند به مدلین هشدار بدهند که قله Celeste، مکان عادی نیست. و او آمادگی چیز هایی که قرار است در آن مشاهده کند را ندارد. اما دختر یکدنده داستان هر طور که شده باید به قله برسد.
بررسی شخصیت های بازی Celeste
بازی Celeste برای روایت خاص و داستانگویی عمیق خود تنها از ۵ شخصیت در طول داستان استفاده میکند!.
Madeline
شخصیت اصلی جسور و با ارادهای قوی، اما دچار بههمریختگی ذهنی و کشمکش های شخصیتی با خود درونی اش که او را به آن مکان و لحظه صعود به قله Celeste کشاندهاست. فردی که مهم ترین سیر شخصیتی در طول داستان را دارا بوده و حتی با اینکه اغلب اراده قوی او را «حماقت» خواندهاند، اما هرگز از هدف خود دست نکشیدهاست
Granny
اولین شخصیتی که در طول داستان با او روبرو میشوید، پیرزن دیوانهای است که مدام قهقهه میزند و به شما درمورد چیز های غیر عادی قله Celeste هشدار میدهد و سعی دارد تا شما را وادار به برگشتن از همان مسیری که ازش آمدهاید بکند. او بدون شک بیشتر از چیزی که بنظر میرسد در مورد آن قله میداند و رفتار عجیب و غیر عادیاش بدون دلیل نیست!. در طول داستان مدام با Granny روبرو میشوید و او هربار به شما گوشزد میکند که آمادگی لازم را ندارید.
Theo
تئو فردی دوستانه، بیخیال و شوخ طبع است که همزمان با مدلین در حال صعود به قله Celeste میباشد. او عاشق سلفی گرفتن و اشتراک گذاری آنها در شبکه های اجتماعی خود است. Theo در پیشرفت سیر شخصیتی مدلین نقش مهمی را ایفا میکند و در طول داستان چندین بار با او مواجه خواهید شد.
Mr. Ohshiro
هتلدار بیماری که در اثر یک اتفاق ناراحتکننده، ناچار به تعطیل کردن هتل خود میشود. اما هرگز نمیتواند از آن دل بکند. در نتیجه هر روز با دروغ بزرگی، هتل خود را باز میکند و چشم به راه یک مشتری مینشیند. او اغلب با خود بحث میکند و کابوس بزرگش، این است که مشتری نخواهد در هتل او بماند. پس اگر مشتری تصمیم به ترک هتل بگیرد… در طول داستان Mr. Oshiro سعی میکند مدلین را به زور در هتل نگه دارد و مدام در کشمکش با خود برای حفظ کردن مشتری است. با گشتن در هتل او میتوانید برگه تعطیلی هتل را پیدا کنید که در آن Mr. Oshiro تمام کارکنان هتل را به خانه هایشان فرستاده و به آن ها میگوید که خود یک شب دیگر برای یک خداحافظی درخور در هتل میماند. اما آن شب هرگز به پایان نمیرسد….
Badeline
و در آخر، شخصیتی که شاید از مدلین هم نقش مهم تری در داستان بازی Celeste ایفا کند، تمامی ترسها و تردید ها و بدبینی و بیرحمی اوست. ویژگی های شخصیتی که خود تبدیل به یک فرد جداگانه شدهاند اما مدلین نباید از ترس و تردید هایش جدا باشد، چرا که Badeline از تنها ماندن میترسد.
۵ شخصیت، که بار روایت بازی Celeste را بوسیله دیالوگ نویسی عالی، و رقم زدن رویداد های مختلف به دوش میکشند.
مدلین با تلاش های Mr Oshiro برای زندانی کردنش در هتل و بعدها برای نابود کردن او، یاد میگیرد که به راحتی به هیچکس در قله Celeste اعتماد نکند. چیزی که پیرزن دیوانه در همان ابتدای بازی به شما گوشزد میکند. او با همسفری با Theo یاد میگیرد که خودش به آن بدی نیست که فکر میکند. و با در آغوش کشیدن Badeline شخصیت خود را کامل میکند. تمامی این ۴ شخصیت در طول داستان، شخصیت اصلی را به تکامل میرسانند. و با رسیدن به قله Celeste تمامی آن اتفاقات را مرور خواهید کرد. داستان بازی Celeste از همان ابتدا عمیق است، اما آرام و بدون دادن اطلاعات زیادی شروع میشود و در ادامه به اوج میرسد.
بررسی آرت استایل بازی Celeste
بازی Celeste از بعد فنی بسیار ساده است. اما رنگ بندی بینظیر بر روی گرافیک پیکسلی آن باعث بوجود آمدن مناظر فوقالعاده از نظر بصری و مکان های متنوع شده است. و البته آرت استایل این عنوان با داستانگوییاش مرتبط است. در بازی Celeste تمامی بخش ها با هم مرتبط هستند.
هر محیط با توجه به اتفاقات، پیش زمینه داستانی، و طراحی مراحل بازی شکل گرفته است.
اما بر خلاف محیط های رنگی و به ظاهر شاد، اتفاقاتی که در این محیط ها رخ میدهد، همیشه روشن نخواهند بود. اینجاست که فضاسازی بازی Celeste بوسیله تضاد بین دو مفهوم بازی به میان میآید. اقدامی که در گذشته بازی Undertale به استادانهترین شکل ممکن آن را انجام داده بود.
به طراحی بصری بخشی از مرحله Mirror Temple دقت کنید، ترکیب رنگ بندی سرد و محیط تیره که به بهترین نحو با مفهوم این مرحله که روبرو شدن با بخش تاریک شخصیت مدلین است همخوانی دارد.
بررسی آرت استایل بازی Celeste به خوبی نشان میدهد که با کنار هم گذاشتن تنها چند پیکسل میتوانید یک فضاسازی استادانه خلق کنید.
بررسی موسیقی بازی Celeste
شاید بتوان گفت که هوشمندانه ترین المان بازی Celeste، موسیقی آن است!.
در تمام مراحل بازی Celeste، در میان آن همه مرگ و سختی و تکرار دوباره و دوباره مرحله، دو چیزی که باعث ادامه دادن شما میشوند، طراحی مراحل و موسیقی آن است.
موسیقی های الکترونیکی که در عین تازگی و هماهنگی کامل با محیط و داستانگویی، حس نوستالژی عناوین قدیمی این ژانر را به شما منتقل میکنند.
به قطعه موسیقی Anxiety که در ابتدای بازی پخش میشود، گوش کنید. حتی بدون داشتن هیچگونه ذهنیتی از بازی Celeste، با گوش دادن به این قطعه موسیقی به مرموز بودن و تاریکی مفهوم آن پی میبرید. چیزی که خود بازی از ابتدا میخواهد به شما نشان بدهد
و یا به موسیقی آرامشبخش و ناشناخته Checking In که در هتل ساکت Mr Oshiro پخش میشود توجه کنید. اگر در هتلی بودم که این موسیقی در آن پخش میشد، هرگز دلم نمیخواست آنجا را ترک کنم!.
اما بخش هوشمندانه موسیقی بازی Celeste، مرتبط با داستانگویی و طراحی مراحل آن است. که در ادامه آن را شرح میدهیم.
بررسی گیمپلی و طراحی مراحل بازی Celeste
و بالاخره به بررسی مهم ترین بخش بازی Celeste، و تمامی عناوین پلتفرمر میرسیم، گیمپلی و طراحی مراحل.
مکانیک های گیمپلی این عنوان به چهار مکانیک ساده تقسیم میشوند : , Climb, Move, Jump, Dash. و هیچ چیز بیشتری هم نیاز نیست. چرا که طراحی مراحل فوقالعاده این عنوان باعث میشود تا بار ها از این چهار مکانیک به خلاقانه ترین روش های ممکن استفاده کنید.
شاید مکانیک های گیمپلی بازی Celeste نوآورانه و جدید نباشند، اما نوآوری به تنهایی ضامن کیفیت نیست. تنها نیاز است تا بتوانید از مکانیک های گیمپلی خود به درستی استفاده کنید، کاری که بسیاری از عناوین از انجام آن عاجز هستند.
به عنوان مثال در ابتدای مرحله Reflection بازی، یک گفت و گو بین مدلین و تئو صورت میگیرد که در آن، بازی به شما یک سیستم انتخاب دیالوگ جمع و جور و کاربردی را ارائه میدهد. به طوری که با انتخاب یک خط دیالوگ میتوانید بحث های مختلفی را آغاز کنید و گفت و گو را پیچیده تر و پیچیده تر کنید. و یا با انتخاب یک خط دیالوگ تمام بحث ها را یکجا ببندید. این سیستم انتخاب دیالوگ و گفت و گو در داستانگویی نقش زیادی دارد و بخشی از شخصیت پردازی مدلین و تئو در هنگام صحبت هایشان شکل میگیرد. سیستم انتخاب دیالوگ بازی Celeste نوآورانه و یا انقلابی نیست، اما با وجود نقش آفرینی نبودنش، سیستم انتخاب دیالوگ بهتری نسبت به بسیاری از عناوینی که تنها برچسب نقش آفرینی دارند ارائه میدهد. همانطور که گفتم، نحوه استفاده از مکانیک هایی که در اختیار دارید ضامن کیفیت است.
و بازی Celeste از این مکانیک ها برای ایجاد یک سیستم کنترل شخصیت به شدت لذتبخش استفاده میکند. بخشی که یکی از مهم ترین اجزای یک بازی پلتفرمر است.
بررسی طراحی مراحل بازی Celeste
چینش موانع، طراحی بصری مراحل، پیوستگی داستانی بین مراحل و شخصیت ها، محرک های تازهای که در ادامه برای پیشبرد مراحل معرفی میشوند و یک کنترل شخصیت نرم و لذتبخش، تمام چیزی است که از یک طراحی مراحل با کیفیت انتظار دارید.
بازی Celeste، هفت مرحله اصلی دارد. در مراحل ابتدایی بازی باید موانع را با استفاده از سه مکانیک موجود در گیمپلی پشت سر بگذارید. که موانع متنوع و جایگذاری درست آنها باعث میشود با هر بار مرگ، دوباره برگردید و همان مسیر را بار ها تکرار کنید.
و در ادامه در مراحل بالاتر، اشیای کاربردی برای پیشبرد مراحل به شما معرفی میشوند. از گوی سرخ رنگی که با قرار گرفتن در آن، میتوانید در چهار جهت اصلی و چهار جهت فرعی، در یک خط حرکت کنید. تا پری که بوسیله آن میتوانید در یک مسیر طولانی پرواز کنید و کریستالی که مکانیک Dash شما را ریست میکند، و با قرار گرفتن در آن میتوانید دو بار Dash انجام دهید.
بررسی درجه سختی بازی Celeste
بازی Celeste، در جهت رسیدن به هدف خود(که غلبه بر سختی هاست) مکانیک های گیمپلی و مراحل را به طوری طراحی میکند که سختی هدف دار آن را احساس کنید. به عنوان مثال در زمان معلق بودن در هوا تنها یک بار میتوانید از Dash استفاده کنید، و تا زمان لمس نکردن دوباره زمین و ریست شدن Dash نمیتوانید از آن استفاده کنید. و یک در هنگام Climb کردن مدت زمان محدودی تا خسته شدن و افتادن دارید. درست مانند عنوان Breath of the Wild که برای Climbing باید به میزان نوار استقامت خود توجه کنید. چنین موارد جزئی در کنار سیستم Checkpoint و مرگ بازی، باعث بالا رفتن احتمال خطا در پلتفرمینگ و در نهایت انتقال حس حقیقی بالا رفتن از یک کوه را به شما میشود. و بازی Celeste هم همین را میخواهد.
هدف شما این است که با وجود سختی ها و مشکلات فراوان به قله Celeste صعود کنید. باید تمام محدودیت ها را تحمل کنید، از اشتباهات خود عبرت بگیرید، مدام تکرار و تمرین کنید، و در نهایت مرحله را پشت سر بگذارید. درست مانند حل کردن یک مشکل در زندگی روزمره. بازی میخواهد که درسی را به شما بیاموزد که در زندگی خود از آن بهره ببرید. پس سختی Celeste هر چقدر که دردناک باشد، اما نیاز است. و سیستم شمارش مرگ های شما در هر مرحله نشان میدهد که با چه مشکلاتی برای پشت سر گذاشتن آن مرحله مواجه شدهاید.
بررسی بهترین مراحل بازی Celeste
هر هفت مرحله عنوان Celeste، لذتبخش هستند. اما سه مرحله پایانی آن، چه از نظر ارتباط با داستانگویی و چه از نظر تنوع، بهترین نمونه های طراحی مراحل این بازی هستند.
Mirror Temple
این مرحله از نظر فضاسازی، موسیقی و داستانگویی محیطی، به عقیدهی بنده، بهترین مرحله عنوان Celeste به حساب میآید.
در این مرحله بالاخره بازیکن با بخش تاریک شخصیت مدلین مواجه میشود. آینهای که در ابتدای مرحله به آن وارد میشوید، انعکاس افکار تاریک مدلین هستند. سکو هایی که در این مرحله از روی آن ها میپرید، ناهمواری های ذهنی و شخصیتی دختری هستند که خود در آنها زندانی شده است، و باید برای نجات تئو، که در یک کریستال گیر افتاده است، راهی پیدا کند.
موجوداتی در این مرحله وجود دارند، که به دنبال بلعیدن شما در تاریکی خود هستند. در ابتدای مرحله در یک مینی گیم کوتاه در نقش یکی از این موجودات برای پیدا کردن بدن مدلین قرار میگیرید. این موجودات، تصویری از آشفتگی های مدلین هستند.
موسیقی این مرحله، اوج هنر Celeste در روایت بوسیله موسیقی است. فقط به قطعه موسیقی دلهره آور و غمگین آن به نام In the Mirror گوش بدهید.
اما موسیقی In the Mirror یک نکته مخفی دارد که این قطعه را انقدر خاص میکند. و آن هم متن مخفی است که در میان نت های این قطعه پنهان است. از دقیقه ۳ تا ۶ این قطعه را گوش دهید
بنظر میرسد که نت ها به هم ریخته هستند.
نجواهای نامرتب و نامفهومی را میشنوید. و سپس یک ریتم نامنظم پخش میشود. گویی قطعه موسیقی در بین دقایق ۳ تا ۶ بر عکس میکس شده است. باید بگویم حدس شما درست است. حال اگر این قطعه را با استفاده از ابزار های مختلف برعکس پخش کنید، به متن واضحی دست پیدا میکنید :
Sometimes, I… don’t really know… what’s going on anymore
(بعضی وقت ها، من واقعا نمیدونم که چه اتفاقی در حال رخ دادنه)
I… I don’t… know who I am.
(من…. نمیدونم….که کی هستم)
I just… look in the mirror, and… don’t know who I’m looking at
(فقط…داخل آینه نگاه میکنم….و نمیدونم که به چه کسی نگاه میکنم)
Or… who’s looking at me.
(یا….چه کسی به من نگاه میکنه)
I… think a lot… about… where… my train of thought is going… and it’s not always a good place
(زیاد فکر میکنم…درباره اینکه قطار افکارم کجا میره…و همیشه جای خوبی نیست)
And that scares me
(و این من رو میترسونه)
I don’t… like… scaring myself.
I don’t…”
(من دوست ندارم…که از خودم بترسم.
دوست ندارم….)
این متن، بازتاب درگیری های ذهنی شخصیت مدلین است که Lena Raine، آهنگساز این عنوان، بر اساس شباهت مشکلات و ترس های درونی مدلین و خودش در این قطعه قرار داده است. مرحله Mirror Temple، حساس ترین نقطه بازی Celeste است که موسیقی آن به تنهایی نصف بار سنگینش را به دوش میکشد.
Reflection
چپتر ششم بازی Celeste، نقطهای است که تمام زحمات و تلاش هایتان برای رسیدن به قله، در یک لحظه خاکستر میشود و به اعماق کوه Celeste سقوط میکنید. آن هم بعد از اینکه Badeline از دست شما خشمگین شده و کنترل خود را از دست میدهد و شما را به اعماق کوه پرت میکند. درست مانند مواقعی که به ناگهان تمام تلاش های شما برای عبور از مشکلات با خاک یکسان میشود و زمین میخورید.
اما این مرحله یک نقطه عطف مهم در داستان بازی را روایت میکند. و آن هم در آغوش کشیدن Badeline و یکی شدن مدلین با ترس ها و تردید ها و بی رحمی هایش است. گویی مدلین خود را کامل کردهاست.
پیرزن در اعماق کوه به مدلین توصیه میکند که به جای دوری از Badeline، سعی کند با او همدردی کند. و پس از آن شما باید برای پیدا کردن دوباره Badeline کوه کوچکی از سختی های مراحل را پشت سر بگذارید. جایی که یکی از مکانیک های گیمپلی که همان پری که به شما توانایی پرواز به مدت محدودی را میدهد را پیدا میکنید.
و مدلین پس از آنکه به نیمه تاریک خود میرسد، ایندفعه سعی میکند با او به آرامی برخورد کند، اما Badeline هنوز از دست او رنجیده است. پس باید در قالب یک باس فایت فوقالعاده سعی کنید تا به او برسید. باس فایتی که به موسیقی درخور نام خود نیاز. دارد تا کامل شود.
چپتر Reflection بازی Celeste دومین مرحله از پرش شخصیتی مدلین، یعنی دوست شدن با ترس هایش و از بین بردن درگیری های ذهنیاش است.
The Summit
و در نهایت، مقصد نهایی، راه کوتاه رسیدن به قله کوه، تمام مرگ هایتان، تمام سختی ها و تلاش ها و تکرار دوباره و دوباره آنها، شما را به این لحظه فوقالعاده رساندهاست. جوری که به خود میگویید : «دیگر چیزی باقی نمانده».
ترس ها و تردید هایتان(Badeline) که روزی سعی در باز داشتن شما از صعود کردن بودند، حالا در این راه به شما کمک میکنند. چرا که حتی آنها هم دیگر میدانند که سعی در متوقف کردن شما بیفایده است. پس خود با شما همراه میشوند.
دیگر تمام آن پلتفرمینگ های طولانی، و مرگ های پیدرپی آسان بنظر میآیند. و موسیقی شاهکار این مرحله لحظه زیبای شما را به اوج میرساند. گویی از ابتدای بازی منتظر رسیدن به آن لحظه بودید.
اما لذتی که در آن هنگام تجربه میکنید، به هیچ وجه قابل قیاس با لذت قدم گذاشتن بر روی قله نیست. جایی که به ناگهان تمامی سختیها و درماندگیهای در مسیر از جلوی چشمهایتان میگذرند. و آنجاست که متوجه میشوید که کار را تمام کردهاید. احساس شما احساسی مشابه مدلین، در هنگامی که بر روی قله Celeste قدم میگذارد و بالاخره ذهنش آرام میگیرد است. همین. تنها چیزی که بازی Celeste از شما میخواست همین بود، اینکه بر سختیها غلبه کنید. کاری که توسعهدهندگان با استعداد این عنوان انجام دادند و از دوران توسعه به شدت پرمشکل آن سربلند بیرون آمدند، و کاری که مدلین انجام داد تا ذهنش آرام بگیرد، و در نهایت کاری که شما انجام دادید تا چراغ هنر را در بازی Celeste روشن کنید.
سخن پایانی
بازی Celeste، از آن دسته عناوینی است که هر چند سال یکبار در صنعت بازی های ویدیویی منتشر میشوند. شاید یک عنوان نوآورانه و انقلابی نباشد. اما همیشه در حال صحبت از نقاط بالاتر است. داستانش با روایت ساده و عمیق از طریق گیمپلی و شخصیت پردازی فوقالعادهاش با رسیدن به هدف خود به اوج میرسد. موسیقی آن در تلاش برای روایت حرف های ناگفتهاش به عنوانی محرکی برای ادامه دادن عمل میکند، گیمپلی و طراحی مراحل و سختی بسیارش در جهت ارائه دادن لذت خالص گیم و چالش به بازیکن میدرخشد و خود بازی، قدم های بزرگش را برمیدارد تا در کنار Red Dead Redemption 2 و God of War، نامزد بهترین بازی سال شود. اما این حرف ها کمی گول زننده هستند. چرا که عنوان Celeste از ابتدا در اوج است. فقط تا انتها متوجه آن نمیشویم.
نظر شما کاربران ویولت گیمرز در این باره چیست؟ امیدوارم که از بررسی بازی Celeste لذت برده باشید و این یادداشت طولانی ارزش وقتتان را داشته باشد. میتوانید نظرات خود را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید. و منتظر مقاله های بعدی سایت ویولت گیمرز باشید.
عالی بود
ممنون از اینکه مطالعه کردی دوست عزیز
درود بر شما، نقد بسیار خوبی بود.
ممنون ، باعث افتخاره
متاسفانه سلست رو تجربه نکردم اما ترغیب شدم که بازی کنم.
و البته همه چیزو اینجا اسپویل شدم😂
ممنون از اینکه مطالعه کردی، نگران نباش بازی به قدری محتوا برای نشون دادن داره که اسپویل هاش مهم نباشن. تازه الان از همون اول با دید درست سراغش میری
درود بر شما عیدتون هم مبارک
مقاله زیباتون منو ترغیب به تجربه این گیم کرد🙏
ممنون ، خوشحالم که تونستم شما رو مشتاق به تجربه بکنم. عید شما هم مبارک عزیز
سلام و درود. ضمن تبریک سال نو باید بگم که مقاله عالی بود مخصوصا بخش های مربوط به آرت استایل و موسیقی رو عالی توصیف کردی و اون ترک mirror که قبلا راجع بهش بهم گفته بودی ولی نمیدونستم که در این حد روش کار شده و اوج هنرمند بودن موسیقی ساز رو توصیف میکنه
عالی🎉
مقاله خیلی خوبی بود دوست عزیز
Celeste همراه هف لایف و پورتال و دوستان ، از بازی هاییه که اهمیت لول دیزاین رو نشون میده ، تو بازی سرجمع شاید چهار تا مکانیک هم وجود نداشته باشه ولی انقدر مراحل متنوعن و هر کدوم طراحی خاص خودشون رو دارن ، راحت بگم انگار یه مهندس عمران طراحی کرده بازی رو ، دریغ از ذره ای تکرار ، دقیق و جذاب و متنوع
جدا از تمام این ها پلتفورمینگ بازی مدل سوپرماریو های چندین سال پیش طراحی شده و هر کاری که میکنی یه جوابی میگیری ، از نمونه های بازی هایی که نبود آزادی عمل بهش کمک میکنه ، مثل سوپرمیت بوی شما اینجا بپری مردی ، یه میل اونور تر بپری بردی ، و این جذابه
بیلم خیلی جذابه:) ، از اینا برا هالونایت بنویس حتما وقتی تمومش کردی ، یه مقاله برا لور یدونه برا گیم پلی
به به آقا چند وقت خبری نبود ازت خوشحالم که اینو خوندی 🙂 حتما واسه هالو نایت مینویسم الان هم دارم مس افکت ۱ رو ادامه میدم با حسرت اینکه چرا دفعه اول زیاد نرفتم
دانشگاه و کار و زندگی دوباره شروع میشه از فردا ، قبلش هم به قول دوستمون تو اونیکی سایت رفته بودم مزرعه ای که ازش اومده بودم:)
بخاطر همین زیاد نیستم دیگه هیچ جا مگر اینکه کسی خیلی چیز جالبی بگه مثل این مقاله ی شما
ما که از حضورتون زیاد لذت میبریم هر کی هم هر چیزی گفته بیخیال امیدوارم مشکلاتت کمتر بشه دوباره بیشتر بیای
برای خواهرم این بازی رو نصب کردم و خودم فعلا فرصت نکردم برم سراغش. هر چیزی که هست خواهرم فقط دلش میخواد درباره این با من حرف بزنه و اصلا ازش سیر نمیشه. یادداشتت رو که خوندم کاملا قانع شدم تجربه این بازی ضروریه. خسته نباشی و خیلی ممنون بابت این پست
ممنون بابت مقاله سهند
ببخشید مقاله رو خوندم ولی اهل بازی های دو بعدی نیستم سهند چرا بقیه بازی رو نمیزاری از جمله الدن رینگ و بهزی های جدید
واقعا لذت بردم از خواندنش، سطح اطلاعات و ریز بینی نویسنده واقعا بالاس
دست خوش
مقاله بسیار خوب و مفیدی بود به امید حاصل شدن پیشرفت برای شما
بشدت جامع،کامل بود .
مخصوصا موسیقی هایی که قرار داده بودی،روون بود و خسته نشدم از خوندش….
واقعا خسته نباشی !👍🏻
البته میتونستی درباره چپتر ها بیشتر توضیح بدی ولی در کل خیلی کامل و خوب بود .👍🏻
سلام ببخشید کاربرد توت فرنگی در بازی دقیقن چیه