10 لحظه فراموش نشدنی مجموعه Resident Evil
به بهانه نزدیک شدن انتشار Resident Evil Village، میخواهیم نگاهی داشته باشیم به لحظات فراموش نشدنی مجموعه. با ویولت گیمرز همراه باشید.
رزیدنت ایول، یکی از مجموعه های پرطرفدار میان طرفداران سبک وحشت بقا است. کپکام شاید هیچ وقت فکرش را نمیکرد که فرنچایزی که شینجی میکامی استارت آن را زد به موفق ترین آی پی حال حاضرش تبدیل شود. میکامی، خالق مجموعه که به گفته خودش فردی ترسو بود با ساخت قسمت های مختلف مجموعه احترام کم نظیری را کسب کرد. احترامی که ناشی از دلایل مختلفی بود. از اتمسفر گیرا و فراموش نشدنی بازی گرفته تا شخصیت های دوست داشتنی اش (چه مثبت چه منفی).
Resident Evil، تا به امروز سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته. با وجود موفقیت های مالی که هر بار نصیب کپکام میشد خود مجموعه، همیشه نتوانست در بهترین سطح خود ظاهر شود.در مقابل 4 قسمت اول مجموعه که هر کدام با خلاقیت ها و ایده های ناب بنای سبک وحشت بقا را بالا بردند، بازی هایی داشتیم که به ساحت مقدس وحشت بقا توهین میکردند.
لیست این مقاله بدون هیچ ترتیب خاصی نگاشته شده. شاید لحظاتی از قلم اتفاده باشد و از این بابت پوزش میطلبم. با ما در مرور لحظات فراموش نشدنی Resident Evil همراه باشید.
***ادامه متن بخش های بسیاری را از داستان مجموعه افشا میکند***
1- اولین زامبی
برای بسیاری از طرفداران مجموعه، همه چیز از اینجا شروع شد. با وجود این که قسمت اول رزیدنت ایول از مشکلاتی مثل صداگذاری ضعیف شخصیت ها رنج میبرد، سکانس رو به رو شدن با اولین زامبی بی نظیر بود. هنگامی که وارد صحنه میشدیم، یک نفر روی جنازه قوز کرده و صدای جویدن به گوش میرسد. وقتی که زامبی متوجه حضور شما میشود، سر جنازه که بخشی از آن جوییده شده، روی زمین میافتد و زامبی به آرامی به سمت شما برمیگردد. شاید با استاندارد های امروزی این میان پرده چنان با کیفیت و با ظرافت نباشد اما پیشروی وحشتی بود که سال ها ادامه پیدا کرد.
2- نبرد نهایی قسمت اول
زمانی که Tyrant T-002 از محفظه اش در آزمایشگاه آزاد شد و وسکر را به قتل رساند، سکانس فراموش نشدنی قسمت اول Resident Evil بود. نبرد پایانی بازی با این هیولای جهش یافته واقعا خوفناک بود. هر بار که به سمت مان حجوم میآورد چه در نسخه اصلی و چه در ریمستر ترسناک بود. شمارش معکوسی که در گوشه صفحه هر لحظه به پایان نزدیک میشد هیچ کمکی نمیکرد. این نبرد نهایتا به سبک کلاسیک مجموعه به اتمام رسید. یعنی ترکاندن هیولا با یک راکت لانچر.
3- رخ نمایی The Licker
در نسخه اصلی Resident Evil 2 زمانی که مشغول گشتن در اداره پلیس راکون سیتی بودیم، به جسدی برخورد کردیم که سرش را از دست داده بود. کمی جلو تر، استخری از خون روی زمین به چشم میخورد و قطرات خون از روی سقف روی آن میچکید. بالا را که نگاه کردیم هیولایی کریه روی سقف به سمت مان میخزید. لیکر ها در قسمت های مختلفی از مجموعه ظاهر شدند اما هیچ کدام به تاثیر گذاری اولین برخوردمان با آنها نبود. خوشبختانه این هیولا کور بود و گیمر میتوانست با حرکات حساب شده از دست آن فرار کند. متاسفانه در نسخه ریمیک برخورد با این هیولا به تاثیر گذاری نسخه اصلی نبود.
4- نمسیس وارد میشود
با وجود این که این لیست، مملو است از اولین رویارویی ها با هیوهای مختلف، ملاقات کردن با نمسیس در قسمت سوم، مسلما خاص ترین آن هاست. هم در نسخه بازسازی و هم در نسخه اصلی، اولین باری که با این هیولا رو به رو میشویم ترسناک و دلهره آور است. این هیولای سمج که وظیفه اش نابود کردن اعضای S.T.A.R.S بود دمار از روزگار جیل ولنتاین در آورد. هنوز هم کسانی که این بازی را در سال های گذشته تجربه کردند شب ها کابوس استارز! گفتن های نمسیس را میبینند.
5- ملاقات با The Regenerator
شخصا هیچ وقت این رویارویی را از یاد نمیبرم. این موجود نفرت انگیز که مو بر تن هر گیمری سیخ میکرد آن قدر سگ جان بود که اگر مهمات کم می آوردی خیلی راحت دخلت را می آورد. ترکاندن سر The Regenerator فایده ای نداشت. اگر هم فکر میکنید با زدن پاهای این موجود فرصت فرار دارید سخت در اشتباهید چرا که وقتی روی زمین می افتاد با سرعت عجیبی به سمت تان میخزید. ورژن پیشرفته این هیولا یعنی Iron Maiden در مراحل جلو تر با شما برخورد میکرد که با هر شلیک به بدنش نیزه های خطرناکی از آن بیرون میزد و خطرناک تر بود.
6- بازگشت جیل ولنتاین
قسمت پنجم رزیدنت ایول با این فرض شروع میشود که جیل ولنتاین مرده اما کمی بعد از گذشت بازی، متوجه میشویم یک جای کار می لنگد و بله. آن شخص مرموز در کنار آلبرت وسکر کسی نیست جز خانم ولنتاین. مدت ها بود که طرفداران این شخصیت دوست داشتنی را ندیده بودند و زنده بودنش غافلگیری بسیار جذابی بود (مخصوصا وقتی با فیتیله پیج کردن کریس همراه میشد!). میان پرده مبارزه شوا و کریس با وسکر و جیل واقعا به یاد ماندنی بود. با این وجود، جیل در بازی اصلی قابل بازی نبود و باید در دی ال سی Desperate Escape کنترل او را به دست می گرفتید. من هم در کنار باقی طرفداران آرزو میکنم قبل از به اتمام رسیدن مجموعه یک بار دیگر او را در بازی ها ملاقات کنم.
7- نبرد کریس و لیان
با این که طرفداران از این قسمت اصلا دل خوشی ندارند کم لطفی است اگر بگوییم لحظات به یاد ماندنی نداشت. دو شخصیت اصلی و محبوب مجموعه در این قسمت با هم دیگر حضور داشتند و این برای طرفداران رزیدنت ایول دیوانه کننده بود. خطوط داستانی شخصیت های قسمت 6 در زمان های مختلف با یک دیگر برخورد میکردند و جذاب ترین آنها مبارزه کریس ردفیلد با لیان کندی بود. مبارزه ای سریع و نفس گیر که مغزمان فرصت و قدرت پردازشش را نداشت.
دلم میخواهد کپکام یک بار دیگر این دو اسطوره مجموعه را کنار هم در یک بازی باکیفیت و اصیل قرار میداد. البته نه به سبک انیمیشن Resident Evil Vendetta.
8- معرفی الکس وسکر
آلبرت وسکر، نقشی محوری در اکثر فجایعی که در مجموعه رزیدنت ایول رخ داد داشت. او یکی از محبوب ترین آنتاگونیست های مجموعه است و زمانی که در Resident Evil Revelations 2، بری و ناتالیا پرتره او را کشف میکنند فکر کردیم او دوباره بازگشته و به اعمال شیطانی اش ادامه میدهد. اما کمی بعد مشخص شد شخص ناظر، کسی به اسم الکس وسکر است. اطلاعاتی از نام واقعی این شخصیت در دسترس نیست. تنها میدانیم او یکی از کودکانی بود که توسط دکتر اسپنسر برای پروژه وسکر استفاده میشد. قرار بود او با ویروس Progenitor آلوده شده و با تبدیل شدن به یک ابر انسان رویای آرمان شهر اسپنسر را محقق کند. با این که الکس وسکر حضور کوتاهی در مجموعه داشت، غافلگیری دلپذیری بود و به محبوبیت فراوانی رسید.
9- نخستین مبارزه با جک بیکر
سالار خانواده بیکر حضور سنگین و نفس گیری در قسمت هفتم داشت. از تعقیب و گریز های ابتدایی بازی تا مبارزه نهایی اما اولین مبارزه ای که با جک بیکر داریم، تجربه کاملا متفاوتی است. درست زمانی که فکر میکنید مأمور پلیس شما را از دست این روانی ها نجات میدهد، جک با یک بیل از از مامور بدبخت پذیرایی میکند. مبارزه ما در نقش ایتن با این موجود فناناپذیر یکی از قسمت های افسار گسیخته مجموعه بود. از آتش گرفتن و سپس شلیک کردن به مغزش تا دوباره برگشتن و رسیدن به حساب ایتن.
10- از راه رسیدن کریس ردفیلد
بازگشت کریس در انتهای قسمت هفتم شاید دور از انتظار ترین ملاقات بازی بود. لوگوی Blue Umbrella روی لباس کریس سوالات زیادی برای طرفداران ایجاد کرد. خوشبختانه در دی ال سی Not a Hero، مشخص شد Blue Umbrella، یک شرکت نظامی خصوصی است و کریس تنها برای انجام یک مأموریت با آنها قرار داد بسته. فارق از بحث جذابیت داستان، ظاهر جدید کریس بسیار غریب بود. آن عضله های محبوب کجا رفته بودند؟(خوشبختانه آنها چهره کریس را در قسمت 8 ام اصلاح کردند!)
نظر شما درباره این لحظات فراموش نشدنی مجموعه Resident Evil چیست؟ اگر احساس میکنید موردی از قلم افتاده آن را با ما و دیگران در اینجا به اشتراک بگذارید.
دمت گرم خاطراتم زنده شداویل8 بیاد ملاقات با تال لیدی هم به این لیست اضافه میشه XD
از اونجایی که شاید سرنوشت کریس تو این قسمت مشخص بشه احتمال میدم این مهم تر باشه 😁😁