تیترمقالات سینمایی
داغ

نقد و بررسی فیلم I Hired a Contract Killer | انتخاب زندگی

مقدمه

اکی کوریسماکی کارگردان فنلاندی کاربلد شیوه ای مخصوص دارد که به ذات کنش دراماتیک میپردازد. از این لحاظ زندگی هنری اش بیشترین شباهت را به ارنست همینگوی در ادبیات دارد. در ادامه با ویولت گیمرز در نقد و بررسی یکی از اثار وی همراه باشید.

انزوا

انتهایی بر انزوا جز مرگ نمیتوان متصور بود. انزوا وقتی خود خواسته و در جبر اجتماع باشد حتی نمیتوانیم مرگ را نیز انتخاب کنیم.انتخاب به راستی همان طور که قوی ترین قوه انسانی است، بسیار مضحک مینماید. زمانی که بارها توسط ضعفمان نقض میشود .از پی همین ضعف است که انتخابی قوی تر از میان لجن زاری سر در می اورد و رخ می نماید. اختیار از دیرباز نقل بحث مجالس فلسفی بوده است.به یاد بیاوریم اودیپ با اختیاری که گناهی عظیم علیه طبیعت بود قدرت حل تمام معماهای هستی را پیدا کرد.
این اختیار پر خطر و ریسک پذیر ریشه در ذات مذهبی انسان ها نیز دارد. ان زمانی که اولین انسان افریده شده در عملی که گناه عظیم خوانده میشود انتخاب به خوردن میوه ای ممنوعه مینماید و هبوطش به زمین خاکی را باعث می شود. هنر از همین قدرت انتخاب نشات گرفته . در پی برگرداندن همین قدرت به بشریت است. انتخاب زندگی کردن در جهانی بس انتزاعی که محدودیتی در ان نباشد . رویا ای بس رمانتیک و با شکوه که هیچ کدام از قوانین دنیوی نه تنها در ان کارساز نبوده بلکه مسخره جلوه کرده و طنز بنمایند.

تاریخ قدرت اختیار

تمامی قدرت های ظهور کرده در طول تاریخ از زمانی شروع میشوند که عصیانی نیرو محرکه ان شوند و به ان قدرت دهند. عصیان به غایت از انجایی که ادمی را به ذات اختیار پذیرش نزدیک میکند شیرین می نماید. مذاهب گوناگونی در طول تاریخ برامده اند . تمدن های گوناگونی شکل گرفته اند تا این تازیانه ای باشند بر تن این عصیان سرکش تا ان را به فرمان خویش در بیاورند. اما انسان قرن 19 امی هم همچنان تسلط ناپذیر بوده و بسیاری جلب جنبش انارشیستی میشوند.

شاید زندگی با همین انتخاب است که معنا میابد. بدون ان نیازمند جرقه ای از محیط است که نابود شود. جرقه ای مثل اخراج از کار . اما شجاعت و قدرت قتل خویش هم انقدر عظیم است که انسانی بدون هیچ انتخاب در زندگی نمیتواند ان را داشته باشد و فقط قادر است ادم کش هایی بس کاریکاتور وار استخدام کند تا اورا به قتل برساند.

هر زمان که کسی از اختیارش پیروی کرده سفید میشود . بی اختیاری و انگل گونه زندگی ردن جز سیاهی نیست. این مفهوم از رنگ لباس هایی که شخصیت ها به تن دارند و در ان اعمال خود را انجام میدهد وابسته به عمل متفاوت میشود و رخ مینماید.

تولدی دوباره

اثار کوریسماکی از تولدی دوباره سخن میگویند که در پشت پا زدن به همه ان چیزی به دست می اید که هویت یا ماجرا یا سرگذشت اشخاص نام دارد. مانند مردی با چمدان هایش از اوژن یونسکو که این بار چمدان هایش را به کلی گم کرده و بر خلاف او حتی سعی در پیدا کردنش هم نمیکند. فقط از ان گذشته و هرچیز مربوط به ان فرار میکند. گذشته ای تاریک ، سرد و خفقان زده و غرق در انزوا که نیازمند هم اغوشی با اینده ای گرم و زنده است . اینده ای که میتواند به واسطه رز فروشی سرزنده به او هدیه داده شود. اینده ای که با سرخی و گرمی حاصل از مکش دود سیگار به شکل بسیار افراطی داغ شده و همچنان نفس میکشد.
شخصیت های کوریسماکی گرچه خم شده از اتفاقات محیط. اتفاقاتی که چه بسا بسیار مضحک و مسخره باشند . اما راه خود را پرقدرت از میان این لجن زار پیدا کرده و زیر بار این مشکلات سر خم نمیکنند. در ابتدا هنری بولانژه که به تازگی با گرمای زندگی اشنا شده با مفهوم انتخاب و اختیار غریب است . مصرانه سعی دارد که دیگران حتی در کوچک ترین جزئیات و تصمیمات به جایش تصمیم گیری کنند. تا جایی که دیگر این قدرت را چشیده و به دستش اورده و اتشش را خود روشن نگه میدارد.

زندگی

کنش زندگی است که ادم های این اثر را در برخود میگیرد. تقلایی برای زنده ماندن خود یا عزیزان و اشنایان که در اخر نسبتی را در ذهن انسان ها تغییر میدهد. موقعیت اصلی فیلم به راستی زیبا ترین مشخصه فیلم است. قاتلی اجیر شده توسط شخصی که میخواهد خودش را بکشد .اما در عین حال سرطان ریه داشته و تنها یک ماه زنده است. مواجهه انسان ها با مرگ و زندگی بینش های جدیدی را روشن میکند و چراغ راهنمایی میشود از کوچه پس کوچه های ذهن برای دریافت هرچه بهتر .
اما ایا هرچقدر هم در این مفاهیم با چراغی بگردیم و بگردیم ، چیزی مثل یک گنج یا حداقل نقشه ان به ان جهت که دلمان قرص شود گنجی وجود دارد پیدا خواهیم کرد؟ خیر! هنری بولانژه در کشمکشی که با مرگ دارد . تمام لحظات اثر خود را بین مرگ و زندگی میبیند. فقط به این باور میرسد که گرمای زندگی باید مثل داغی سیگار همیشه روشن بماند.

بهترین اخراج شاید تاریخ سینما و انتزاعی ترین و اثرگذارترین ان در این اثر قابل مشاهده است. اخراج به مثابه صندلی خالی از انسانی که روشن کننده باروت اختیار انسانی است و پایان دهنده زندگی او.

صدا

سینما به هنگام خارج شدن از فرم صامتش بهره های بسیاری از دیالوگ برده. زمانی که در اثار تارکوفسکی شخصیت ها حدود 3 ساعت به صحبت مینشینند تا تودرتوی فلسفی ذهنی شان را بگشایند این دیالوگ محوری در اوج خود می ایستد. استفاد کارگردان این اثر در صامت نبودن اما به دیالوگ ختم نمیشود. اتفاقا پیشبرد کنش در این اثر بیشتر تنه به تنه فیلم های صامت میزند و از رفتار ها انان بهره میگیرد . به همین جهت کوریسماکی در رده کارگردانان حرکت محوری که جرقه های درونی را بیرون میریزند مانند هاکس ، ازو و رومر قرار میگیرد.
استفاده از صوت در جهت ریتم و عمق کنش با نواخته شدن موسیقی جز است که در اثار کوریسماکی به اوج خودش میرسد. در بیشتر اثارش حتما دقایقی را به نواخته شدن موسیقی زیبا توسط گروهی متحول میکند . فارغ از کنش سنگین روایت شده ، دقایقی را نه خیلی بی ربط به شنیدن موسیقی گوش نوازی بنشینیم . تار های انتزاعی اثر به این شیوه بیشتر و بیشتر ذهن مارا در بر خود میگیرد.

دوربین

دوربین و میزانسن همیشه صاف ، برنده، بدون حرکت و تیز اما نرم وارد چشمانمان میشود . تصویری که در ذهن خلق میکند به خوبی در کنه مغز ما جا بگیرد. بعد از خود کشی نافرجام در دوربینی ثابت که از قاب بندی خانه کوچک و حقیرانه هنری بلمانژه پدید امده . هنری با ناامیدی هر چه تمام تر به این ضعف خود نگاهی حسرت امیز انداخته و غرق در اندوه دستانش را بر پیشانی اش میگذارد و همچنان دوربین ثابت است.

از وجوه کمتر دیده شده در فیلم تبادل است . تبادل اشیا مثل سکه ، ساعت و بلیط با پول که از ذات تبادل پذیر فیلم بر می اید . در این اثر تمام ذرات در دیالکتیکی عمیق بین وجود و خاطره اند که می ایند و میروند تا دست اخر تصمیم خودشان را بگیرند و با انتخاب خود قسمتی از این دیالکتیک جنگنده را انتخاب کنند. شخصیت هایی که اختیاراتشان در پی اخباری است که در روزنامه ها منتشر شده و نمیتوانند تاثیر قدرتمند جامعه را از زندگی خود حذف کنند . جامعه ای که در هنگام دزدی ، قتل یا هر هبوطی به درجات پایین تر غیر از نگاه های خیره و لبخند های لجن واری بر لب حرفی برای گفتن ندارند. به همین جهت است که روزنامه رسان ها به اندازه شخصیت های اصلی در پیشبرد کنش دراماتیک و فرم این فیلم نقش کلیدی دارند.

دیگر مطالب

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments