ویکتور هوگو، در رمان آخرین روز یک محکوم، اعدام را محکوم می کند و از رنج های یک زندانی اعدامی پرده بر می دارد، با بررسی کتاب آخرین روز یک محکوم همراه باشید.
مقدمه
در سال 1832 بود که ویکتور هوگو، مقدمه ای طولانی ( با امضا شخصی ) را به رمان اضافه کرد. مقدمه ای که در حقیقت خطابه ای علیه حکم اعدام است و هر آنچه که در داستان می خوانیم، به صورت مشهود تر در مقدمه آمده است. هوگو در این مقدمه، موضوعاتی که در داستان به آن می پردازد را به صورت صریح تر بیان کرده است و برای هر کدوم از آن ها، مثال و استدلالی دقیق ارائه می کند.
محکومی به مرگ
همان طور که از نام اثر معلوم است، شخصیت اصلی رمان محکومی به مرگ است. محکومی که داستان از زبان او روایت می شود و مخاطب به واسطه این روایت هوشمندانه، هم عواقب اعدام را می بیند و هم، احساسات یک محکوم را با گوشت و پوست درک می کنند.
از دست دادن هویت
در بخشی از رمان آخرین روز یک محکوم ، ما شاهد گفت وگو محکوم و دخترش هستیم. دختری که پدرش را نمی شناسد و فکر می کند او مرده است. گذشته ای که بر باد می رود و هوگو به خوبی نشان می دهد که این حکم اعدام، تنها جان فرد را نمی گیرد و زندگی او در گذشته را هم قربانی می کند.
زندان
در رمان شاهد پرداخت درستی نسبت به دیدگاه محکوم به زندان هستیم. محکومی که در هر آجر زندان. مرده ای را می بیند و دیوار های آن برایش، بلند ترین و پس آن دیوار ها، دست نیافتنی ترین مکان دنیا هستن. همچنین او زندان را جایی می بیند پر شده از نفرت و سیاهی که انسان ها را آلوده می کند و به مرور از بین می برد.
آه که زندان چه چیز شرم آوری هست! زهری در آن است که همه چیز را آلوده می کند. همه چیز را می پژمرد، حتی ترانه دخترکی پانزده ساله! اگر پرنده ای در زندان به سراغ تان بیاید، زیر بالش گل آلود خواهد بود و اگر گلی در زندان بچینید، ببویید میبینید که بوی گند می دهد!
انتقام
هوگو در رمان آخرین روز یک محکوم، به جلادان و قاضی هایی هشدار می دهد که سر انسان هایی بی گناه را جدا کرده اند و آن ها از زندگی منع کرده اند. در بخشی از رمان، ما شاهد توهمی از سوی محکوم هستیم که در آن افرادی بی سر را در اتاقکش میبیند.
بی تفاوتی
در رمان شاهد بی تفاوتی های بسیاری از سوی کسانی هستیم که حکم اعدام را صادر کرده اند. انسان هایی که به آسانی حق زندگی را از یک شخص می گیرند و هیچ اهمیتی هم نمی دهند که چه بلایی بر سر محکوم و خانواده اش می آید. افرادی که می توانند به راحتی زندگی یک فرد را نجات بدهند ( آن هم بدون اینکه هیچ ضرری به آن ها برسد ) اما بسیار بی رحمانه مهم ترین حق هر انسان ، یعنی حیات و زندگی را از او می گیرند.
بد نامی
هوگو در آخرین روز یک محکوم، به این نکته اشاره می کند که یک محکوم کردن کوچک می تواند سرنوشت انسانی را تغییر بدهد. محکومی که حتی با یک زندان 5 روزه، بد نام می شود و نشان مجرم بودن تا ابد بر پیشانی اش می ماند.و حتی اگر بخواهد انسان خوبی باشد هم، دیگران این اجازه را به او نمی دهند.
مردم
هوگو در آخرین روز یک محکوم، به مردمانی اشاره می کند که از اعدام حمایت می کنند، اما قربانی بعدی آن خودشان هستند. افرادی که تند خویی و خشونت خود را در دیدن این عمل فجیع خالی می کنند. و روزی خودشان هم زیر تیغ آن می روند و آن موقع تازه می فهمند که این دستگاه چه بوده است و چه می کند.
بهترین ترجمه رمان آخرین روز یک محکوم
تا به امروز چهار ترجمه از رمان آخرین روز یک محکوم منتشر شده است. آقایان بابک مدنی ، رامین رضوی، محمد قاضی و البته خانوم بنفشه فریس آبادی این رمان را به فارسی ترجمه کرده اند. پیشنهاد ما به شما، ترجمه خانوم بنفشه فریس آبادی و نشر چشمه است. این نسخه که مقدمه ویکتور هوگو و داستان کوتاه کلود بینوا را هم همراه دارد در سال 1397 منتشر شده.
این هم از بررسی رمان آخرین روز یک محکوم، نظر شما دوستان ویولت گیمرزی در مورد این رمان چیست؟ کدام اثر ویکتور هوگو را بیشتر می پسندید؟ خوشحال میشویم اگر نظرات خود را برای ما و دیگر دوستان ویولت گیمرزی به اشتراک بگذارید.
شاهکاری ماندگار و تقریبا ناشناخته از جناب ویکتور هوگو کبیر