تیترمقالات سینمایینقد فیلم و سریال
داغ

نقد انیمیشن Turning Red (قرمز شدن)

دوره ی بلوغ و ورود به مرحله نوجوانی بدون شک نقطه ی مهمی در زندگی انسان می باشد. مرحله ای که دریچه ای شگرف برای تغیرات احساسی، عقلانی و فیزیولوژیکی آدمیزاد به شمار می رود که راه او را برای رسیدن به مراحل بالاتر هموار می کند. اما چیزی که در این میان تعجب برانگیز است، این می باشد که با وجود پتانسیل های بی شماری که این نقطه سرنوشت ساز برای ساخت انیمیشن های خوش ساخت وجود دارد. کمتر استودیویی را می توان یافت که به سراغ آن برود و از چنین موضوعی برای خلق آثاری تاثیرگذار بهره گیرد.با نقد انیمیشن Turning Red همراه باشید.

Pixar افت کرده است. همین قدر تلخ اما واقعی! از دنباله های صرفا خوبی مثل Toy Story 4 و The Incredibles 2 که در برابر نسخه قبلی خود انگار یک چیزی کم دارند. تا همین luca که اگر جذابیت های فنی آن را فاکتور بگیریم. حرف چندان بدیع و تازه ای را در چنته خود ندارد. اما با این حال، عاملی که باعث می شود جایگاه این استودیو  هنوز هم با اختلاف بالاتر از سقوط های آزادی مثل DreamWorks و  Illumination قرار بگیرد این هست که کارخانه رویا سازی، از به نمایش گذاشتن ایده های جدید در لابه لای آثار خود واهمه ای ندارد. ساخته جدید پیکسار، یعنی Turning Red با دست گذاشتن روی مساله حساس و حتی تابو مانندی مثل بلوغ دختران و پیچیدگی های آن، جزو همین ریسک هاست که شاید اثری بی نقص نباشد، ولی بدون شک حرف های زیادی برای گفتن دارد.

شیمی جذاب می و دوستانش،از نقاط قوت این اثر به شمار میرود!

یک حال و هوای تازه!

اولین نکته ای که با تماشای قرمز شدن به راحتی می توان متوجه آن شد، تلاش Pixar برای ارائه یک سبک بصری نسبتا متفاوت است. عرضه آثار موفقی مثل آرکین این فکر را به سر پیکسار انداخت. که با وجود بی نقص بودن آثار اخیر آن به لحاظ فنی، کمی آزمون و خطا برای اعمال تغییرات گرافیکی لازم است. این سیاست جدید Pixar با luca آغاز شد و بدون شک قرمز شدن آخرین آن نخواهد بود. اما دومی شی، کارگردان این اثر، المانی را وارد Turning Red کرده که مخالفان و موافقان خودش را دارد.

Domee Shi در طی مصاحباتش اشاره کرده بود که برای ساخت قرمز شدن، از انیمه های مختلف ژاپنی برای ساخت این اثر الهام گرفته است. این الهام گیری و ارجاعات با این که در ارائه حال و هوایی متفاوت و حتی دوست داشتنی به اثر موفق بوده است، اما تا حدی از خلوص بکر بودنی که پیکسار دوستان به آن عادت کرده بودند کم کرده است. این طور بگویم؛ اگر زوتوپیا پیکساری ترین اثر دیزنی باشد، بدون در نظر گرفتن شجاعت های داستانی دومی شی، Turning Red در نقطه مقابل این قضیه قرار خواهد گرفت.

یک روایت شخصی از ورود به نوجوانی

در طول خط داستانی قرمز شدن، همواره سرنخ هایی به مخاطب داده می شود مبنی بر این که Turning Red با همه ی المان های فانتزی خود، انگار رگه هایی در گذشته خود کارگردان این اثر دارد؛ از چینی تبار بودن شخصیت می، تا وقوع وقایع داستان در اوایل قرن 21، همگی قرمز شدن را به عنوان شخصی ترین ساخته پیکسار به تماشاگران ثابت می کند. اما یک فیلمنامه و داستان متوسط، آخرین چیزی است که ما از پیکسار انتظار داریم. تقصیر خودش است. آنقدر با سه گانه داستان اسباب بازی و دیگر انیمیشن های گذشته اش توقع ما را بالا برده که اصلا نمی توانیم هضم کنیم که Turning Red در این زمینه نقص داشته باشد. اما خبر بد این هست که باید انتظاراتمان را مقداری پایین بیاوریم تا بتوانیم از قرمز شدن لذت ببریم.

ایده داستانی با این که هنجار شکن است، اما در رساندن پیام خود مبهم عمل می کند. از طرفی هر چند اشاره هایی مثل گروه های BTSطور در طی داستان جالب است، با این حال نادیده گرفته شدن دنیای اینترنت و شبکه اجتماعی در طول داستان(که آن هم به بازه روایت داستان بر می گردد)، تا حدی بین خود و نسل امروزی فاصله می اندازد و از سوی دیگر، ما را در این دوراهی می اندازد که آیا باید به سنن و فرهنگ گذشتگان و بزرگسالان پایبند باشیم یا این که خودمحوری و آزادی محوری را با آغوش باز قبول کنیم؟به نظر می رسد که Domee Shi  بین احترام به نظارت درست خانواده و استقلال محوری نتوانسته تعادل بی نقصی ایجاد کند و دچار افراط و تفریط شده است!

یکی دیگر از المان های کلیدی این انیمیشن بدون شک پاندای سرخ هست. پاندای سرخ می تواند مفاهیم مختلفی را القا کند؛ اما در طول داستان، بیشتر استعاره ای از کنترل طغیان های نوجوانی و تغییرات این دوره می باشد. اما جایی که این نمادپردازی کمی توی ذوق می زند، بخش نبرد می با مادر خودش است که سیر اتفاقاتی که در اواخر داستان می افتد. این نماد را به جایگاهی مثل به خاک مالیدن بزرگسالان به خاطر ارجح دادن تمایلات خود تنزل می دهد!

ببینیم یا نبینیم؟!

با اینکه تلاش دومی شی برای به نمایش گذاشتن تغییرات دختران و شکستن تابوهای موجود در طول داستان تحسین برانگیز است، اما آنچه که پیکسار قصد به نمایش گذاشتن ان را دارد، تا حدی به بیراهه می رود. انیمیشن جدید پیکسار اثری خوش ساخت است که  قطعا ارزش یک بار تماشا را دارد. البته به شرط آن که نقص های داستانی آن را بتوانید بپذیرید.

این هم از نقد انیمیشن Turning red، نظر شما دوستان ویولت  گیمرزی در مورد نقد انیمیشن Turning red چه می باشد؟ آیا این انیمیشن را دوست داشتید؟ خوشحال میشویم اگر نظرات خود را برای ما و دیگر دوستان ویولت گیمرزی به اشتراک بگذارید.

 

دیگر مطالب

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments