مقالاتمقالات سینمایینقد فیلم و سریال
داغ

نقد فیلم Toy Story4 | بررسی داستان اسباب بازی های 4

بگذارید با یکدیگر روراست باشیم!حتی خوشبین ترین طرفدار سری مجموعه های داستان اسباب بازی هم فکر نمی کرد که این فرانچایز پس از یک سه گانه فوق العاده، جایی برای ادامه دادن هم داشته باشد.مخصوصا این که نسخه سوم با آن پایان بندی بی نظیر،کار را برای عرضه نسخه ای جدید از داستان Woody و دوستانش به شدت سخت و دور از انتظار کرد. با نقد فیلم Toy Story 4 همراه باشید.

از سوی دیگر،تایید شدن ساخت نسخه چهارم،مصادف شده بود با خروج جان لستر از تیم سازنده و این مساله،به شدت طرفدارن دو آتیشه ی Toy Story را نگران کرد.این نگرانی کاملا به جا و طبیعی بود؛زیرا این سری نه تنها به نوعی پرچمدار آثار کمپانی پیکسار به شمار می رفت، خود را به عنوان یکی از بهترین سه گانه های تاریخ صنعت سینما نیز به همگان اثبات کرد.

اما پس از عرضه نسخه چهارم،تمام این نگرانی ها فرونشست؛زیرا اگرچه با بهترین ساخته تاریخ کارخانه ی رویاسازی و حتی بهترین قسمت از مجموعه اسباب بازی ها طرف نیستیم،ولی بدون شک آخرین ماجراجویی وودی،یکی از برترین انیمیشن های چند سال اخیر و همچنین دنباله ای آبرومند به شمار می رود.

نقد فیلم toy story 4
جایگاه Bo Peep در این داستان،مهم تر از آن چیزیست که تصور می کنید!

سیر تکاملی یک کلانتر

سه گانه انیمیشنی Toy Story بی شک یک از مهمترین تریلوژی های دنیای انیمیشن و حتی سینما می باشدکه بخش عمده ای از موفقیت خود را بدون هیچ تردیدی مدیون سیر تکاملی و شخصیت پردازی عالی کاراکتر وودی هست که باعث شده هر یک از قسمت های این سه گانه،در عین داشتن هویت مختص به خود،یک کل واحد و یک استخوان بندی منسجم را تشکیل داده اند.اولین قسمت سری داستان اسباب بازی ،ما را با عروسکی آشنا کرد که تمام هویت و حیات خودش را در وفاداری به صاحبش اندی می دید و برای مورد قبول وارد شدنش از سوی اندی از هیچ تلاش و رقابتی کوتاهی نمی کرد . وفاداری وودی به صاحبش، یک صمیمیت گرم بین او و اندی را به همراه داشت.ولی روبه رو شدن وودی با مفاهیمی چون هویت ،ترس از فراموش شدن و بلوغ،کلانتر داستان ما را در موقعیتی قرار داد تا در اولویت بندی های خودش تجدید نظر کند و با انتخاب هایش در دو قسمت بعد،او را به موقعیتی که در پایان این سه گانه شاهد بودیم رساند.

اما این به هیچ وجه پایان داستان کلانتر دوست داشتنی ما نبود؛زیرا در قسمت چهارم،حوادثی مثل بی توجهی بانی به او و مهمتر از آن،بازگشت غیر منتظره ی یکی از کاراکتر های قدیمی،وودی را به این نتیجه رساند که شاید وقتش رسیده کمی بیشتر به خواسته های دل خودش توجه کند و به دنبال حسی برود که شاید گستردگی دوستی او با بقیه را در سه گانه قبلی به همراه ندارد،ولی احساسی به مراتب پخته تر و عمیق تر از دوستی و رفاقت هست.این احساس چیزی نیست جز عشق!!

بله.درست شنیدید! در حقیقت یکی از درون مایه های اصلی سه گانه داستان اسباب بازی،نفی فردگرایی و جایگزینی آن با دوستی های دسته جمعی و حتی فردی بود.ولی همانطور که کودکانی که با تماشای اولین قسمت از ماجراهای وودی به دنیای انیمیشن های سه بعدی وارد شدند حالا دوران بزرگسالی را سپری میکنند،این فرانچایز هم با گذر زمان شروع به پوست اندازی کرد و با گذشت زمان،بر بار فلسفی و روانشناسی داستان افزوده شد؛تا جایی که دیگر پرداخت به ابعاد دوستی های کودکانه، مناسب طرفداران قدیمی نبوده و از این لحاظ،پیکسار به درستی در مسیر به روز کردن محتوای این مجموعه قدم برداشته است.

این قاشق چنگالی تودل برو!

اما از وودی بگذریم به یکی از جالب ترین شخصیت های سری Toy Story می رسیم.یعنیForky!!

اگر وودی،نمادی از بلوغ شخصیتی و استفاده از قوه ی اختیار باشد،فورکی بدون شک استعاره ی خود شناسی هست.درست است که کشف تمامی جنبه های وجودی ما گاها غیرممکن است.(همانطورکه تا آخر داستان،هیچ گاه سرمنشا حیات اسباب بازی های داستان مشخص نمی شود!) ولی این دلیل نمی شود که به بحران های هویتی خودمان بی توجه باشیم. هرچند شیمی بین وودی و فورکی می توانست پررنگ تر از این حرف ها باشد.اما با این حال پرداخت شخصیتی چنگال قاشقی داستان ما به حدی خوب هست که نه تنها روی شخصیتی مثل وودی تاثیر مهمی دارد،بلکه مخاطب را به ساخت اسپین آفی در مورد این قاشق پلاستیکی روان پریش نیز مشتاق می سازد.آخر مگر می شود راه رفتن کودکانه و دیالوگ های دوست داشتنی فورکی قند در دلمان آب نکند؟!

ترسناک ولی با قلبی از طلا

نکته ی مثبت بعدی بدون شک Gabby Gabby هستشاید در نگاه اول،گبی گبی یک آنتاگونیست ترسناک به نظر برسد،ولی هرچه بیشتر در دل داستان پیش روی میکنیم،متوجه می شویم او در واقع تمثیلی از گذشته خود وودیست که هویت خودش را در یافتن یک صاحب می یابد؛با این تفاوت که برای رسیدن به هدف خود،تقریبا خط قرمز خاصی ندارد! در کنار شخصیت پردازی جذاب گبی گبی، بخش عظیمی از سکانس های نفس گیر و مهیج این انیمیشن را بدون شک مدیون این دخترک افسرده هستیم.تنها مورد آزار دهنده در مورد او،قوس شخصیتی سریعش هست که با توجه به مدت زمان حضور او و همچنین تایم کم خود انیمیشن،می توان تقریبا از آن چشم پوشی کرد.

روی تاریک شخصیت پردازی

اما متاسفانه بحث شخصیت پردازی در همه کاراکتر ها، همینطور بی نقص پیش نمی رود و وجهه ی تاریکی را نیز به همراه دارد.اولین ضعف در این زمینه بدون شک به شخصیت بوبیپ برمی گردد.

اگرچه بوبیپ در تبدیل شدن وودی به شخصیتی که در انتهای قسمت چهارم شاهدش هستیم نقشی کلیدی را ایفا می کند و به نوعی نمادی از تکامل و بلوغی هست که وودی قرار هست به آن دست پیدا کند،اما مشکل شخصیت پردازی بوبیپ جایی پررنگ می شود که سازندگان به جای پرداختی درست و باحوصله به سرگذشت این خانم گوسفندچران در طول سه گانه، صرفا می خواستند با یک فلش بک کوتاه و عجولانه ، رومنس بین وودی و بوبیپ را برایمان به زور توجیه کنند و انتظار همذات پنداری با بوبیپ را هم از ما دارند!این حضور ناگهانی و بی مقدمه،در کنار استفاده از کلیشه فمینیستی مرد ضعیف و زن قوی،این باور ناخوشایند را به ما القا می کند که شاید از ابتدا قرار بوده داستان در همان قسمت سوم به انتهای راه خود برسد و انگار قسمت چهارم،وصله ای هست که بوی پولش، به دلایل دیگر ساختش می چربد!

مورد بعدی مربوط به شخصی تر شدن داستان وودی در این نسخه است که به خودی خود اصلا نکته منفی محسوب نمی گردد.ولی روشی که نویسندگان برای پرداختن بیشتر و عمیق تر به وودی انتخاب کردند،به دو شکل مختلف در دل داستان اثر گذاشته است.

دسته اول شخصیت هایی مثل تی رکس،آقای سیب زمینی یا حتی جسی هستند که با تمرکز بیشتر بر روی وودی،عملا به حاشیه رفتند.اما خوشبختانه مورد اول خیلی به روایت داستان ضربه نمی زند؛چون که اولا تقریبا داستان تمامی دوستان وودی در سه گانه گذشته به سرانجام مناسبی رسیده و ثانیا شخصیت های جایگزینی مثل Duke Caboom،بانی و داکی در عین داشتن داستانک مختص به خود و پرداخت مناسب به خلا درونی آنها،به خوبی بار طنز و مفرح داستان را به عهده گرفته اند.

اما دسته ی دوم جاییست که عملا شخصیت پردازی برخی از شخصیت ها،در راه بولد شدن وودی به طرز عجیبی تغییر کرده اند! شاید بتوانیم سرد شدن بانی نسبت به وودی را به حساب سن و سال و دمدمی مزاج بودن یا حتی فراموشکاری بگذاریم. ولی لگد مال شدن هویت Buzz Lightyear را چگونه می شود توجیه کرد؟! اهمیت باز در سری Toy Story اگر از وودی بیشتر نباشد به هیچ عنوان کمتر نیست.با این حال آن شخصیت قهرمانانه لایتیر با چه منطقی جای خود را به شخصیتی بلاتکلیف داده که برای کوچکترین کاری،باید منتظر فرمان جعبه صدایش باشد!!!

نقد فیلم داستان اسباب بازی ها 4 ، toy story 4

این دنیای پر رنگ و لعاب

به اندازه کافی در مورد داستان و عناصر مربوط به آن صحبت کرده ام.حالا وقتش رسیده که کمی در مورد جنبه های فنی اثر صحبت کنم.

آثار استودیوی پیکسار به نوعی بنچمارک گرافیکی انیمیشن های سه بعدی محسوب می شوند و داستان اسباب بازی 4 از این قاعده مستثنی نیست.یکی از بخش های درخشان این اثر بدون شک تصویر سازی ها و فیلمبرداری حرفه ای بهترین انیمیشن سال 2019 می باشد که مرز بین آثار پویانمایی و لایواکشن های سینمایی و واقع گرایانه را عملا به کمرنگ ترین شکل خودش درآورده است.کافیست به سکانس گفتگوی وودی و فورکی در جاده و درون دل شب با دقت نگاه کنید یا حتی افکت باران و آب در انیمیشن را دقیقتر ببینید تا متوجه شوید که رسیدن به استانداردهای کارگردانی و گرافیکی آثار پیکسار،چقدر برای رقبا طاقت فرسا و مشکل هست.

مورد بعدی که شاید در نگاه اول خیلی به چشم نیاید،تایم بندی زیر دو ساعته ی این انیمیشن هست که نه تنها هماهنگ با ریتم داستانگویی هست و با هیچ سکانس بی موردی طرف نیستیم،بلکه مخاطب کودک و بزرگسال خود را بی خودی خسته نمی کند.مانند تمامی آثار پیکسار،درون این انیمیشن ایستراگ های فراوان و اشارات متعددی به دیگر سینمایی های Pixar نیز وجود دارد که ارزش تکرار تماشای آن را دوچندان می کند.

و در آخر…

سخن پایانی را به پایان بندی اثر اختصاص می دهم.پایان بندی ToyStory 4 با وجود آنکه به خوبی احساسات مخاطب را قلقلک می دهد،ولی به صورت کلی در سطحی پایینتر از نسخه سوم قرار می گیرد.جدا از اینکه استخوان بندی سکانس پایانی بی شباهت به قسمت سوم نیست،بر خلاف Toy Story 3 ما واقعا مطمعن نیستیم که آیا واقعا برای همیشه باید با این فرانچایز دوست داشتنی خداحافظی کنیم یا اینکه سالها بعد،دوباره با وودی و دوستان دیدار خواهیم کرد؟؟

 

در هر صورت….امیدوارم که معصومیت وودی در دنیای بزرگسالان،اندکی هم تغییر نکند…

 

این هم از نقد فیلم Toy story 4. نظر شما دوستان ویولت گیمرزی در مورد نقد فیلم Toy Story 4 چه می باشد؟ آیا از این فیلم راضی هستید؟ خوشحال میشویم اگر نظراتتان را برای ما و دیگر دوستان به اشتراک بگذارید.

دیگر مطالب

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
#(AC)
#(AC)
2 سال‌ قبل

به‌به. داستان اسباب بازی بهترین فرنچایز انیمیشنیه ، بهترین هم نباشه قطعاً جزو بهترین هاست.
ممنون از نقد شما.