داستان کامل بازیLittle Nightmares 1
در این مقاله، داستان کامل بازی Little Nightmares 1 رو به طور اختصاصی براتون آماده کردیم. این بازی جذاب که نسخه دوم آن نیز به تازگی منتشر شده است. امیدواریم لذت ببرید. با ویولت گیمرز همراه باشید.
داستان با دختری 9 ساله به نام «سیکس» آغاز میشود که یک کت بارانی زرد رنگ پوشیده و در ساختاری کشتی مانند در اقیانوس به نام «ماو» گیر افتاده است. او برای فرار، سفر خود را از پایینترین عرشه ماو آغاز میکند. در راه خود، با موجودات کوچکی به نام «نوم» روبرو میشود که از مهمانان و هیولاهای داخل ماو پنهان میشوند. در طی مراحل اولیه بازی، سیکس از مهارتها و فندک خود استفاده میکند تا از زندان که در اعماق ماو قرار دارد و پر از زالوهای سیاه است، فرار کند.
در ادامه راه با هیولایی که ظاهرا سرایدار کشتی است روبرو میشود که نابیناست اما از حس بویایی بسیار قوی برخوردار است. پس از تعقیب و گریز سیکس با سرایدار، سرانجام رد خود را گم کرده و به اتاقی میرسد که دارای سیستم امنیتی چشم است. اگر سیکس توسط این چشم دیده شود، بلافاصله میسوزد. به همین دلیل، در اینجا یاد میگیرد که از سایهها برای عبور از این چشم استفاده کند. جلوتر میفهمد که کودکان دیگری نیز در ماو وجود دارند که در قفسها نگهداری میشوند. در حالی که برخی از این کودکان در قفس نگهداری میشوند، به نظر میرسد که برخی از آنها اتاق دارند، تغذیه میشوند و اسباب بازیهایی برای بازی دارند.
مدتی بعد و با گرسنگی شدید سیکس، کودکی در تاریکی تکه نانی را به سمت وی پرت میکند. با توجه به نقاشیهای موجود در اتاقهای مختلف بازی میتوان حدس زد که برخی از این کودکان از خانههایشان ربوده شده و داخل ماو زندانی شدهاند. متأسفانه به نظر میرسد که آنها تبدیل به گوشتی میشوند که آشپزهای دوقلو برای مصرف مهمانان میپزند. این مورد در ادامه توسط اجسادی که از قلابها آویزان شدهاند، تاکید میشود. در یکی از کتابهای مصوری که از این بازی منتشر شده است، معلوم میشود که سیکس قبلا در شهری زندگی میکرده و شخصی او را به ماو میآورد.
هنگامی که سیکس در تلاش برای فرار از ماو است، سرایدار با فریب دادن سیکس، او را در قفس حبس میکند اما سیکس موفق به فرار میشود و دوباره وارد تعقیب و گریزی میشود که این بار انتهای آن به اتاقی ختم میشود که درب فلزی بزرگی دارد و جعبهای جلوی بسته شدن آن را گرفته است. در این وضعیت که سرایدار نمیتواند وارد اتاق شود و تنها دستهایش از زیر درب رد میشود، سیکس شروع به جدا کردن میلههای جعبه میکند و سرانجام درب فلزی بسته شده و دستهای سرایدار را قطع میکند.
در آشپزخانه با دستهای گوشت بستهبندیشده روبرو میشود که احتمالا گوشت کودکان است. اینجاست که با آشپزهای دوقلو ملاقات میکند. آشپزها سعی میکنند تا او را گرفته و در غذایی که برای مهمانان سرو میشود، قرار دهند. با این حال، سیکس از دست آنها فرار کرده و خود را به عرشههای بالاتر ماو رسانده و در آنجا شاهد ورود مهمانان به داخل ماو میشود. این مهمانان برای شرکت در بوفهای بیپایان که توسط زنی مرموز معروف به «بانو» که شبیه یک گیشا است، به ماو میآیند. در ادامهی تلاش خود برای فرار از این مکان، سیکس مجبور است از سالن غذاخوری عبور کند که پر از مهمانانی است که سعی دارند او را بخورند.
او پس از لغزیدن از شکافهای انتهای سالن غذاخوری و فرار از مهمانان، خود را در اقامتگاه بانو مییابد. او دوباره گرسنه میشود و یک نوم دلسوزی به او سوسیس میدهد اما سیکس به صورت غافلگیر کنندهای سوسیس را رد کرده و در عوض تصمیم میگیرد تا نوم را بخورد. هنگامی که در حال خوردن نوم است، در بالای صفحه نسخهای تاریکتر از سیکس قابل مشاهده است. او در طول بازی چند بار گرسنه میشود و در دفعات آخر وی شروع به خوردن موجودات زنده میکند و هر بار به تاریکی موسیقی و صفحه اضافه میشود. با استفاده از این و نسخهی تاریکتر سیکس که پیشتر به آن اشاره شد، میتوان حدس زد که این اتفاقات نمایانگر این است که سیکس کودکی عادی نیست و نیروی تاریکی که در داخل او وجود دارد در طول بازی بیشتر میشود.
از آن جهت که بانو از آینهها دوری میکند، هرگز انعکاس خود را ندیده است و ترجیح میدهد در سایه بماند، سیکس راهی برای شکست بانو پیدا میکند. او با استفاده از آینهی کوچکی، موجب میشود تا بانو خود را در آینه ببیند که باعث ضعیف شدن وی میشود. بانوی شکست خورده، بی حرکت به زمین میافتد و در آخرین مرحله گرسنگی خود، سیکس میتواند بانو را خورده و قدرتهایش را به دست آورد.
او در پایان به سمت سالن غذاخوری رفته و با استفاده از نیرویی که به دست آورده است، روح مهمانانی که بیش از حد به او نزدیک میشوند را مصرف میکند. همانطور که در حال لذت بردن از قدرتهای جدید خود است، به سمت نور در حال حرکت است و نومها او را هنگامی که در حال ترک کردن ماو است تماشا میکنند. پس از تیتراژ پایانی، سیکس را میتوان در جزیرهای کوچک به همراه یک فانوس دریایی و صدایی مانند کشتی در دور دست مشاهده کرد. جایی که سیکس ایستاده، در واقع بخش بالایی ماو است که در زیر آب پنهان شده است. در اینجا بازیکن میتواند نماد چشم را روی سازه ببیند که به نظر میرسد نقش دودکش را برای ماو دارد. به دلیل تجربهای که سیکس در ماو داشته و باعث رشد خشونتی سیری ناپذیر در او شده، در واقع به نوعی «کابوس کوچک» تبدیل شده است.
برخی بر این باورند که سیکس ممکن است دختر بانو باشد. به این دلیل که در اتاق بانو شاهد نقاشیهایی از دختری کوچک که شبیه به سیکس است، مشاهده شده است. اما نظریهای دیگر وجود دارد که با استفاده از یک نقاشی دیگر که ۵ بانو را در کنار هم نشان میدهد، بیان میکند که سیکس در واقع خود بانو است که به نوعی دوباره به دنیا آمده است و همانطور که از اسم شخصیت اصلی مشخص است، ششمین بانو است و ممکن است اتفاقاتی که تجربه کردهایم قبلا نیز اتفاق افتاده و به صورت یک چرخه بینهایت باشد.
داستان DLC یا بسته های الحاقی بازی:
The Depths
پسری جوان با نام Runaway Kid از کابوسی برمیخیزد که در آن در حال غرق شدن در میان تاریکی است و داخل آب کشیده میشود. پس از ترک پرورشگاه، سرایدار را میبیند که دارد دنبال کودکی میگردد که فرار کرده است. پسرک دختری گریزان را دنبال میکند ولی او ناپدید میشود و چراغقوهاش را جا میگذارد که پسرک آن را برمیدارد. پسرک به اعماق ماو میرسد که آب گرفته و مجبور است که از روی سکوهای شناور راهش را پیدا کند. سپس معلوم میشود که اعماق ماو، خانه موجودی به نام «گرنی» است که زیر آب شنا میکند و سعی دارد با دزدیدن پسرک یا با خراب کردن یا تکان دادن سکوهایی که وی رویشان قرار دارد، او را بگیرد. پس از انداختن تلویزیونی به درون آب و کشتن گرنی با جریان برق، پسرک راهش را به راهپلهای چوبی باز میکند. سپس به نردبانی میرسد و از آن بالا میرود ولی بعد توسط سرایدار گیر میافتد و به سمت تاریکی کشیده میشود. صحنه آخر او را در قفسی کنار قفسهای دیگر کودکان، از جمله «سیکس» نشان میدهد. دستهای بلند سرایدار وارد صحنه میشوند و قفس پسر بچه را میبرند. این اتفاقات موازی با ماجرای سیکس رخ میدهند، وقتی که سیکس در قفسش از خواب برمیخیزد.
The Hideaway
این قسمت با فرار پسرک از درون کاغذی که دورش پیچیده شده، شروع میشود، در حالی که با قلابی به سمت آشپزخانه روانه میشود. پسرک از قلاب به قسمت جدیدی از کشتی سقوط میکند. با کمک نومهایی که میان راه مییابد، او موتورخانهای پیدا میکند که نومها برای انداختن زغالسنگ به درون کوره آن جا میآیند. در یکی از اتاقها، ماشینی وجود دارد که پسرک میتواند با آن مکانهایی که سیکس در آنها بوده را ببیند. او حتی او را در حالی که از میان انبوهی کفش رد میشود، میبیند. در این ماجراها پسرک با سرایدار هم مواجه میشود. پس از یافتن تمام نومها، آسانسور بزرگ پشت موتور کاملاً به کار میافتد و پسرک را به جایی میبرد که نومها آن جا جمع میشوند که به احتمال پناهگاه آنهاست. سایهها نشان میدهند که نومها در واقع کودک هستند یا بودهاند. پس از ترک مکان از میان شکاف دیوار، پسرک آخرین سکو را مییابد که روی سقف آسانسوری است که گیشا در آن است.
The Residence
این قسمت در بالای آسانسوری که گیشا در آن بود، شروع میشود. پسرک در مسیرش به اقامتگاه گیشا میرسد و اتاقی را مییابد که چندین مجسمه از وی در آنجاست. بعد از حل چندین معما برای یافتن سه مجسمه گم شده و جنگ با بچههای سایهای، او خانم گیشا را مییابد که به خودش در آینه نگاه کرده و گریه میکند. او چهرهای مخوف و نفرتانگیز دارد که احتمالاً این همان دلیلی است که باعث شده او ماسک بزند. در آخرین اتاق، گیشا پسرک را میگیرد و او را به نوم تبدیل میکند. سپس پسرک راهش را به سمت بخش مهمانان مییابد و به سمت سوسیسی میرود که در ماجرای سیکس بود. داستان با ایستادن پسرک که تبدیل به نوم شده، در کنار سوسیس به پایان میرسد. این موضوع نشان میدهد آن نوم که سیکس خورده بود، در اصل همان پسرک بودهاست. پس از پایان تیتراژ بازی، ناگهان آنها در صفحه تلویزیونی نمایش داده میشوند. سپس صفحه تلویزیون شکلی یادآور مرد بهدارآویخته را نشان میدهد.
برای مطالعه داستان بازی های دیگر اینجا کلیک کنید. نظرتون راجب این مطلب چیست؟ با ما به اشتراک بذارید.