نقد و بررسی بازی Resident Evil Village | پیوند زدن عناصر مدرن با ریشهها
بالاخره هشتمین قسمت از مجموعه Resident Evil منتشر شد. در این مطلب میخواهیم به بررسی Resident Evil Village پرداخته و بگوییم آیا توانسته انتظارات را برآورده کند؟ با ویولت گیمرز همراه باشید.
در طی 25 سالی که از تولد Resident Evil میگذرد، بارها شاهد تکامل یافتن و تغییرات متعدد در مجموعه بودیم. Capcom هربار سلاح بیوارگانیک جدیدی را روی فرزندش آزمایش میکند. نتایج همیشه مشابه و رضایت بخش نیست. گاهی اوقات با تکامل دادن بهترین ویژگی های Resident Evil شاهد آثاری مثل Resident Evil 2 Remake هستیم و یا گاهی با دور شدن از ریشهها و قدم گذاشتن به دنیایی جدید آثاری مانند Resident Evil 7 متولد میشوند.
با ساختن قسمت 7، Capcom به وضوح نشان داد به دنبال جبران اشتباهاتی است که در سال های گذشته انجام داده. بعد از رفتن سازندگان اصلی مجموعه، Resident Evil ذره ذره به دست Capcom در حال نابود شدن بود. نتیجه نهایتا به Resident Evil 6 منتهی شد. اثری که سطح و کیفیت داستان مجموعه، اکشن و شخصیت پردازی اش را به اندازه آثار پاول وس اندرسون پایین کشید.
بعد از معرفی Resident Evil 8، سوال طرفداران اینجا بود که با چه اثری رو به رو خواهیم شد؟ از یک طرف قرار بود داستان ادامه ماجرای ایتن وینترز، پروتاگونیست قسمت 7 باشد و از طرف دیگر شباهت های غیر قابل انکارش با شاهکار شینجی میکامی آن را در وضعیت عجیبی قرار میداد.
برای همه روشن است که کپکام این روز ها سعی میکند هر دو طرف را راضی کند. هم طرفداران جدید که به خاطر قسمت 7 دنباله رو این مکتب شده اند و هم طرفداران قدیمی با ساختن بازسازی از آثار قدیمی. حالا Resident Evil Village میخواهد همزمان به این دو خواسته پاسخ دهد و خوشبختانه میتوانیم بگویم از آن سربلند بیرون آمده. در ادامه میخواهیم به بررسی داستان و گیمپلی این اثر بپردازیم.
***این قسمت از بررسی بخش هایی از داستان را افشا میکند***
داستان
با همان زاویه دید، میخواهیم ادامه ماجرای ایتن و همسرش میا که حالا صاحب فرزند شده اند را تجربه کنیم. زندگی حالا برای هر دو شان با تولد دختر زیبایی به اسم رز، معنای جدیدی دارد. میا و ایتن هنوز نتوانستند کاملا از شر خاطرات تلخ اِولین خلاص شوند. ایتن حالا توسط کریس ردفیلد آموزش نظامی میبیند و تمام سعی اش را میکند زندگی امنی برای خانواده اش فراهم کند. همه چیز در ظاهر خوب به نظر میرسد تا وقتی کریس ردفیلد، به خانه آن ها هجوم آورده و میا را با خون سردی به قتل میرساند. رزماری را گروگان گرفته و آن ها را از خانه شان میدزدد.
ایتن، خودش را در جنگی تاریک و سرد پیدا میکند. اثری از رز نیست و حالا باید به درون تاریکی قدم بگذارد. بعد از رسیدن به دهکده ای عجیب، او حالا خودش را مقابل خطرات جدیدی پیدا میکند. گرگینه ها، خون آشامان و جادوگران.
ایتن دیگر آن جوان بیخبر و تازه کاری نیست که در قسمت 7 با او آشنا شدیم اما تهدید های جدید، ناشناخته و خوفناک اند. گوشه گوشه دهکده، قلعه و مکان های دیگری که در آن باید به جست و جوی دخترش برود مملو از خطرات ناشناخته است. گله های گرگینه، خون آشام های تشنه و مردگانی که به زندگی برگشته اند تنها بخشی از دشمنانی هستند که میخواهند راهش را سد کنند. هر منطقه از بازی در دست یکی از خاندان ها است.
اولین مورد مثبت در داستان، بهبود شخصیت پردازی ایتن است. به لطف صداگذاری معرکه، ما حالا بهتر از قبل با این شخصیت ارتباط میگیریم. همچنان کپکام صورت ایتن را به ما نشان نمیدهد که شخصا مشکلی ندارم. ایتن یک قهرمان کلاسیک مثل کریس یا لیان نیست. او یک مرد معمولی است که درگیر ماجراهای تاریک شده و کپکام هم روی همین مسئله تاکید میکند. هر کدام از ما میتوانیم جای ایتن باشیم و برای محافظت از خانواده مان مجبور به جنگیدن شویم.
کریس ردفیلد حالا حضور پر رنگ تری در این بازی دارد. بر خلاف قسمت قبل که خیلی دیر و غیر طبیعی وارد داستان شد حالا نقشی اساسی در شروع ماجرا ایفا میکند. از طراحی بهتری برخوردار است و صداگذاری اش به طرز معرکه ای صورت گرفته. بهتر است کشف حقیقت ماجرا را به عهده خودتا بگذارم. اما به جرئت میگویم قسمت هشتم یکی از درخشان ترین حضور های این شخصیت به شمار میرود.
به رسم همیشگی مجموعه، ما با آنتاگونیست های پیچیده و چند لایه طرف نیستیم. آنها صرفا ابزار نویسنده برای سد کردن راه ایتن و رشد دادن شخصیت اصلی هستند. اما خوب فکر نکنید که تنها با هیولا هایی کاملا پوچ طرف هستید. با گشت و گذار در محیط بازی، با پیدا کردن نوشته های مختلف که خاطرات شخصیت ها است بهتر میتوانید از گذشته و ماجراهایی که برای آنتاگونیست ها رخ داده مطلع شوید. ماجرا هایی که با آنها تجربه میکنید، در کنار زنده کردن خاطرات مختلف تان از قسمت 4 ام، به تجربه جذابی در این مجموعه تبدیل میشوند.
به شخصه، کاراکتر های Karl Heisenberg را بیشتر از بقیه دوست دارم. با اجرای بینظیر نیل نیوبن، هایزنبرگ یکی از به یاد ماندنی ترین کاراکتر های منفی مجموعه است. هر بار که پا به صحنه میگذارد جذابیت داستان و بازی به شدت بالا میرود. هایزنبرگ از پرداخت بهتری نسبت به بقیه آنتاگونیست ها بهره میبرد. او یک مهندس نابغه و صاحب کارخانه خارج از دهکده ای است که ماجرا ها در آن جریان دارد. کار او ساختن موجودات عجیب الخقه برای خدمت به مادر میراندا است و همچنین او یکی از 4 اربابی است که مادر میراندا خدمت میکنند.
از او که بگذریم کاراکتر Donna Beneviento عروسک سازی که در عمارتی واقع در بین کوه ها داخل عمارت خاندان Beneviento زندگی میکند از پرداخت شخصیتی ضعیفی رنج میبرد. متاسفانه اطلاعات چندانی از گذشته این شخصیت نداریم جز این که او صورتش را به خاطر زخم عجیبی میپوشاند و تنها همدمش Angie عروسک ترسناکش است. با توجه به این که عمارت Beneviento ترسناک ترین بخش بازی است عالی میشد اگر با شخصیت پرداخت شده تری رو به رو میشدیم.
همچنین بد نیست بگویم، بانوی خون آشام دمتریسک، نقش طولانی در داستان ندارد. بعد از اولین رونمایی ها در تریلر ها، این شخصیت طرفداران بسیاری در اینترنت پیدا کرد و کپکام هم با تبلیغات های مختلف از محبوبیت این شخصیت عجیب استفاده کرد. از ساختن حوله و ماکت سایز واقعی او گرفته تا عرضهی دموی بازی با محوریت قلعه Dimitrescu. با این که درگیری های جالبی با این کاراکتر خواهید داشت متاسفانه باید بگویم خبری از Step On me در این بازی نیست.
داستان قسمت 8 ام پیوند محکمی با ماجراهای Resident Evil 7 دارد. با این که کپکام ویدئویی از خلاصه اتفاقات قسمت قبل را در بازی قرار داده، اگر آن را تجربه نکرده اید، توصیه میکنم قبل از بازی کردن Resident Evil Village آن را تمام کنید. علاوه بر آن شخصیت ها، لوکیشن ها و رخداد های بازی پیوند جذابی با قسمت های مختلف مجموعه دارد. اگر یکی از طرفداران قدیمی باشید با دیدن این ارجاع ها خشنود میشوید. اگر هم تجربه رزیدنت ایول های قدیمی را ندارید نگران نباشید. این ارجاعات آن قدر اساسی نیستند که به درک مخاطب از داستان ضربه بزنند. برای مثال، دوک، فروشنده بازی یک بار هنگامی که از او خرید میکنید با گفتن جمله «What Are You Buying» به دوستی بین خودش و فروشنده قسمت چهارم اشاره میکند.
در نهایت Resident Evil Village اثری رضایت بخش در روایت داستان، شخصیت ها و رخداد ها است و پیوند عمیق تری با مجموعه برقرار میکند.
گیمپلی
میرسیم به مهم ترین بخش بازی. با این که زاویه دید و طراحی کلی گیمپلی همان چیزی است که در Resident Evil 7 تجربه کردیم، Resident Evil Village از مکانیک های مختلف قسمت چهارم استفاده میکند. برخی از عناصر جدید را بهبود میبخشد و با ذوب کردن این موارد تجربه ای لذت بخش را تحویل مخاطب میدهد. کلیت بازی به ترسناکی قسمت قبل نیست اما از قسمت 4 ام ترسناک تر است. اتمسفر بازی به لطف طراحی های بینظیر سازندگان و قدرت موتور بازی سازی کپکام یعنی RE Engine دیوانه کننده است.
گوشه گوشه محیط بازی از طراحی شگفت انگیزی بهره میبرد. مهم نیست کجا باشید. چه دهکده، چه قلعه و چه کارخانه هایزنبرگ، همه و همه با جزئیات فراوان، نورپردازی های فوق العاده و صداگذاری دقیق تجربه به یاد ماندنی برای شما فراهم میکند. نکته جالب اینجا است که با وجود این طراحی ها و بافت های با کیفیت، بهینه سازی بازی به طرز معرکه ای صورت گرفته.
بازی نسبت به قبل اکشن تر شده و البته خالی از ترس نیست. همان حس دلهره آشنای رزیدنت ایول در این بازی همراه تان خواهد بود. هر بخش بازی یادآور قسمت خاصی از Resident Evil 4 است. چه قلعه دمتریسک که یادآور قلعه سالازار است و چه دهکده اصلی بازی که روستای خوفناک اسپانیایی را به خاطرتان میآورد. مثل گذشته زمانی که در مکان های مختلفی قرار میگیرید میتوان با استفاده از کمد ها راه دشمنان را سد کرده تا فرصتی برای احیا شدن و مبارزه جور کرد. البته این مکانیک به اندازه ای که باید در گیمپلی بازی ذوب نشده. خیلی کم پیش میآمد که بخواهم با پناه گرفتن در ساختمان ها به پیشروی ادامه بدهم و ترجیح میدادم سیل دشمنان را با گلوله های شاتگان و اسلحه کمری ام از بین ببرم. همچنین با کشتن هر هیولا ها یا دشمنان مختلف، بازی به شما مقداری پاداش میدهد تا با خرید کردن از فروشنده بازی به تقویت سلاح ها، تجهیزات و کاراکتر ایتن بپردازید.
Resident Evil Village معما های ریز و درشت زیادی دارد اما سخت ترین آنها در حد مواردی که در نسخه های کلاسیک مجموعه دیده اید نیستند. آن ها صرفا برای جذاب تر کردن تجربه شما و گشت و گذار در محیط بازی جلوی راه تان قرار گرفته اند. در رزیدنت ایول ویلج از محیط های تکراری عبور میکنید اما نه به سبک Resident Evil 2 Remake. البته همیشه اجازه ندارید به مسیر های گذشته برگردید. بازی همیشه به خاطر گشتن محیط به شما پاداش های خوبی میدهد. جواهرات، مهمات و آیتم های مختلف، گوشه گوشه بازی پنهان شده اند که اگر برای پیدا کردنشان توقف کنید مسلما ارزشش را دارند. حیوانات مختلفی نیز در نقاط مختلف وجود دارند که با کشتن و جمع کردن گوشت شان میتوان به سراغ دوک، فروشنده بازی رفت. با این متریال ها غذا درست میکنید که هر کدام بخش های مختلفی از ایتن را تقویت میکند.
این که میگویم بازی معماهایی به دشواری نسخه های کلاسیک ندارد به معنی آسان بودنش نیست. قلعه دمتریسک یادآور اداره پلیس راکون سیتی است و در قسمت های مختلف آن باید گشت و گذار کنید تا بتوانید از آن خارج شوید. پس از مدتی، بانو دمتریسک نیز به سبک مستر ایکس به دنبال تان راه میافتد تا دمار از روزگار ایتن در آورد. بخش های دیگر نیز یا پر شده از خون آشام های تشنه یا دختران بانو که میخواهند حسابی از خودشان پذیرایی کنند. البته اتاق های سیو هستند که با پناه گرفتن در آن ها میتوانید از شر تهدید ها برای مدتی خلاص شوید.
عمارت Beneviento، واقع در منطقه ای مه آلود در دل کوهستان ترسناک ترین بخش بازی است و از اتمسفر بی نظیری بهره میبرد. این قسمت، یکی از بخش های بازی است که شما تنها با تکیه بر هوش تان و بدون هیچ سلاحی باید راه خروج را پیدا کنید. علاوه بر تلاش برای زنده ماندن باید با بازی های روانی Donna Beneviento نیز کلنجار بروید که به نظر من بهترین بخش بازی را تشکیل میدهد.
تنوع دشمنان و باس فایت ها بسیار بهتر شده و بازی از این حیث عالی عمل میکند. شما ممکن است مورد محاصره گله گرگینه ها قرار بگیرید یا هجوم خون آشام ها از زمین و هوا. باس فایت هایی که باید در هنگام مبارزه با حفظ فاصله و صبور بودن از سد شان عبور کنید و به لطف هوش مصنوعی خوب بازی این بخش نیز عالی کار شده. به لطف موسیقی های محشر، مبارزات، تعقیب و گریز ها و حل معما ها لذت بخش خواهند بود.
قابلیت Photo mode به بازی اضافه شده که البته امکانات زیادی به شما نمیدهد اما برای ثبت کردن تصاویر باکیفیت از بازی مخصوصا در میان پرده ها کاربردی است.
بخش هایی از تجربه دو ساعت آخر بازی، حقیقتا میتوانست بهتر باشد. برای مثال مبارزه نهایی با هایزنبرگ، موردی نیست که کاملا متعلق به این بازی باشد. ترجیح میدهم کشف و قضاوت باقی بخش ها را به عهده خودتان بسپارم. برای به اتمام رساندن بازی به زمانی نزدیک 10 ساعت نیاز دارید اگه اگر از خیر گشتن محیط و جمع کردن آیتم های با ارزش بگذرید میتوان در کمتر از 6 ساعت هم آن را به پایان رساند.
تجربه شخصی بنده روی نسخه کامپیوتر این بازی، بسیار روان و لذت بخش بود. این بازی حتی روی سیستم های متوسط و ضعیف به خوبی اجرا میشود که با توجه به سابقه کپکام و موتور RE Engine مورد جدیدی نیست. در حین 10 ساعت تجربه بازی من حتی با یک باگ یا گلیچ رو به رو نشدم که واقعا جای تقدیر دارد.
جمع بندی
بازی Resident Evil Village، بازسازی معنوی شاهکار شینجی میکامی است. شاید در همه بخش ها نتواند به اندازه آن خلاقانه و کم عیب و نقص باشد اما اثری لایق ستایش است. داستان گویی رضایت بخشی دارد و به لطف طراحی کم عیب و نقص مراحل و گیمپلی تقریبا عاری از مشکلات فنی است.
تازه واردان به جمع طرفداران رزیدنت ایول با این بازی غرق یک تجربه فراموش نشدنی خواهند شد و کسانی که به دنبال خاطرات خوش گذشته هستند ابدا ناامید نخواهند شد.
بزرگترین مشکل من با این عنوان تبلیغات دروغینش حول محور شخصیت lady dimitrescu بود، از نظر گیمپلی بسیار شبیه رزیدنت۴ و از نظر داستان کمی افت دارهبا تشکر از منتقد گرامی برای نقد عالی
نقد بسیار عالی و خوبی بود خسته نباشید آقای هزاره. نمره خیلی خوبی هم گرفته موافقم با این نمره. با اینکه ممکنه بعضی اشکالات مختلف رو دارا باشه ولی واقعا یکی از بهترین هاست توی مجموعه از نظرم و به هیچ وجه رزیدنت ایوله ناامید کننده ای نیست.
سلام من نسخه دمو براي ps5 دانلود كردم توي بازي وقتي دوربين رو ميچرخونم تار ميشه اجسام برام مشكل از چيه دقيقا ؟
سلام علی جان
دوست من توی نسخه اصلی پلتفرم های دیگه که ما روی اونها بازی رو بررسی کردیم، مشکل خاصی ندیدیم. توی پلی استیشن 5 هم بهتره توی قسمت تنظیمات/Display/ گزینه Motion Blur رو off کنی. اگه بازم مشکلت ادامه داشت بنظرم نسخه اصلی رو تهیه کن یا این مشکل رو نداره یا پس از مدت کوتاهی با آپدیت ها رفع میشه👍💜
سلام از بروز بودن سایت خوشم آمد
سلام جلال عزیز، خوشحالیم که وبسایت رضایتت رو جلب کرده. امیدواریم همیشه از ویولت گیمرز رضایت داشته باشی و به ما سر بزنی💜💜
مقاله خوبی بود با همین روند ادامه بده.
عالی بود.
ممنون بابت این نقدمن از بازی خوشم اومد ولی به نظرم قسمت 7 ام بهتر بود. هنوز کامل تمومش نکردم و تا اینجا نمره ام بهش 8 بوده
بازی سعی کرده در روستای رزیدنت چهار با تم رزیدنت ۷ گیم رو بسازه و خب به نوعی این خیلی خوبه بهترین نسخه هاشو ترکیب کرده ممنون بابت تین نقد کاملتون و به امید موفقیت هرچه بیشتر سایت